حال با توجه به آنچه گفته شد حل همه این معضلات به این است که خداوند را عالم به تمام جزئیات دانسته و نفس نیرومند و مؤید پیامبر را نیز قابلی تام و تمام در تلقی وحی و کشف معنوی و صوری و بی غرض و اراده در آن و فاعلی توانا به اذن الله در ابلاغ آن بدانیم که میتواند با اتصال به مبادی عالیه نظام هستی معارف بلند را دریافت کند و با ارتباط با عالم ماده آنها را ابلاغ نماید. و مقتضای اطلاق و عدم تناهی حق تعالی در علم و قدرت و سایر کمالات و تقیید و تناهی همه جانبه نفس نبوی و امکان اتصال او با مخازن علمی قضائی و قدری حق تعالی و کشف معنوی و صوری وی نسبت به آنها و بی اختیار بودن او و عدم کوشش وی در وحی و کشف، جز این نخواهد بود. (لیس لک من الامر شیی ) .سوره آل عمران، آیه 128.
چنان که شیخ الرئیس (ع) در آخر کتاب "النجات" گفته است:
"ان جمیع ما یسنه (النبی (ص" فانما هو ما وجب من عندالله ان یسنه، و انما یسنه من عندالله؛ فالنبی (ص) فرض علیه من عندالله ان یفرض عباداته...".
"تمام چیزهایی را که پیامبر(ص) سنت میگذارد جز این نیست که از ناحیه حق تعالی واجب گردیده که پیامبر(ص) آنها را سنت نماید، و پیامبر(ص) حتما آنها را از طرف حق تعالی سنت میگذارد؛ پس بر پیامبر(ص) از سوی حق تعالی فرض شده است که عبادت های حق تعالی را واجب کند...".