لحاظ مرتبه ذات مجرده خود ظرف وحی است نه به لحاظ بدن و تعلق نفس به بدن که امری مادی است. بنابراین، نفس پیامبر(ص) به لحاظ مرتبه ذات و همچنین وحیی که مظروف آن مرتبه است مشمول قاعده مزبور نیستند؛ و حالات مادی هم مانند خلسه، سنگینی جسم، دهش و...که برای نفس قبل از کشف و وحی رخ میدهد هیچکدام وحی نیستند، بلکه همه آنها از مقدمات و زمینه ها و علل اعدادی انصراف نفس از عالم ماده و توجه تام آن به عالم مثال و عقل و اتصال به آن عوالم است تا در آنجا با کشف صوری و معنوی وحی را دریافت نماید؛ و بدیهی است که در آن عوالم که فراتر از زمین و زمان است ماده و احکام ماده و شرایط مادی همه رخت بربسته اند. همان طور که فکر کردن که زمینه پیدایش علوم است نوعی حرکت و امری مادی میباشد.
و قهرا مشمول قاعده مزبور است؛ ولی خود علم و ظرف آن مجردند و از حیطه آن قاعده خارج میباشند.
پس صحیح نیست که گفته شود: "وحی نیز مسبوق و مقارن با شرایط مادی است و بر این اساس شرائط ذهنی و جسمی پیامبر زمینه ساز نزول وحی است". و از این روست که صدرالمتألهین (ع) در شواهد الربوبیة، مشهد سوم، شاهد دوم، اشراق دهم، میفرماید:
ان لکل حیوان ملکا یلهمه و هادیا یهدیه الی خصائص أفاعیله العجیبة کما فی قوله: (و اوحی ربک الی النحل) . و بعض