ببیند و به عوالم فوقانی با حالتی که هنگام وحی برایش رخ میدهد بپیوندد و از مخازن علمی حق بهره مند گردیده و به مناسبت از آن خبر دهد؟ و اساسا معلم بودن پیامبر با آن تعالیم بلند از طریق استاد ازل، حضرت حق و معلم شدیدالقوی جبرئیل است، نه از راه کسب و نظر و اسباب عرضی و عرضی و مناسبات پدید آمده در این عالم و خلاقیت قوه عاقله یا خیال او. پیامبر(ص) اگر پیش پای خود را نبیند و از آن علوم وهبی و غیبی و مخازن علمی حق آگاه نباشد و در آنچه به عنوان وحی ابراز میدارد خطا کند یا به خطا اندازد، چگونه شاهد و سراج منیری است ؟ عمده این است که او با تجرید نفس از تعلقات، به عالم فوق و الواح علمی حق تعالی متصل شود تا ببیند آنچه دیگران نمی بینند. و آنچه در عرصه نزول وحی از نظر زمانی حادث میشود همان اتصال پیامبر(ص) به عوالم فوقانی نظام هستی میباشد، نه اینکه "با حدوث هر حادثه ای اراده تازه ای در ذات باری پدید آید و آیه ای ساخته شود و بر پیامبر القاء شود"! احدی از علمای محقق چنین نگفته و نمی گوید.
متأسفانه در بحث تعارض علم و دین خطای مزعوم نسبت به آیات قرآن از حق تعالی برداشت شده و متوجه سفیر او پیامبر میگردد؛ و پیامبر معصوم، در تلقی وحی نامعصوم انگاشته میشود. و در بحث علم حق تعالی و مراتب آن و اراده ازلی و حادث او هم برای تنزیه پیامبر(ص) و خفیف ناشمردن او، علم و اراده حق تعالی محدود شمرده میگردد.