صفحه ۱۶۷

ببیند و به عوالم فوقانی با حالتی که هنگام وحی برایش رخ می‎دهد بپیوندد و از مخازن علمی حق بهره مند گردیده و به مناسبت از آن خبر دهد؟ و اساسا معلم بودن پیامبر با آن تعالیم بلند از طریق استاد ازل، حضرت حق و معلم شدیدالقوی جبرئیل است، نه از راه کسب و نظر و اسباب عرضی و عرضی و مناسبات پدید آمده در این عالم و خلاقیت قوه عاقله یا خیال او. پیامبر(ص) اگر پیش پای خود را نبیند و از آن علوم وهبی و غیبی و مخازن علمی حق آگاه نباشد و در آنچه به عنوان وحی ابراز می‎دارد خطا کند یا به خطا اندازد، چگونه شاهد و سراج منیری است ؟ عمده این است که او با تجرید نفس از تعلقات، به عالم فوق و الواح علمی حق تعالی متصل شود تا ببیند آنچه دیگران نمی بینند. و آنچه در عرصه نزول وحی از نظر زمانی حادث می‎شود همان اتصال پیامبر(ص) به عوالم فوقانی نظام هستی می‎باشد، نه اینکه "با حدوث هر حادثه ای اراده تازه ای در ذات باری پدید آید و آیه ای ساخته شود و بر پیامبر القاء شود"! احدی از علمای محقق چنین نگفته و نمی گوید.

متأسفانه در بحث تعارض علم و دین خطای مزعوم نسبت به آیات قرآن از حق تعالی برداشت شده و متوجه سفیر او پیامبر می‎گردد؛ و پیامبر معصوم، در تلقی وحی نامعصوم انگاشته می‎شود. و در بحث علم حق تعالی و مراتب آن و اراده ازلی و حادث او هم برای تنزیه پیامبر(ص) و خفیف ناشمردن او، علم و اراده حق تعالی محدود شمرده می‎گردد.

ناوبری کتاب