صفحه ۱۶۳

تجربه هایی فراوان تر می‎داشت، درسنامه او هم قطورتر و رنگارنگ تر می‎شد. و به عوض اگر زندگی در غار و عزلت را ادامه می‎داد، جز چند کشف متعالی چیزی در دفتر عمر خود به جای نمی گذاشت.

حال مشکل می‎توان پذیرفت که برای تک تک این احوالات و سؤالات، آیاتی از ازل معین و مکتوب بوده، و خداوند جبرئیل را می‎گماشته تا از مخزن آیات، یکی را به مناسبت برگیرد و نزد پیامبر ببرد تا بر امت خود فرو خواند (این عین تصویر عموم علمای پیشین است، به استثنای فیلسوفان که درکی فلسفی از وحی داشتند. بال زدن جبرئیل، و حرکت شتابان میان آسمان و زمین را هم صریحا در کلماتشان آورده اند). نیز باطل است اگر گمان کنیم که با حدوث هر حادثه ای، اراده تازه ای در ذات باری پدید می‎آمده و آیه ای ساخته می‎شده و بر جبرئیل القاء می‎شده تا به پیامبر القا کند.

اینها حتی با مابعد الطبیعه فیلسوفان مسلمان هم نمی سازد (چنان که خواهم آورد). چنین تصویری همه زندگی پیامبر را به فیلمی از پیش ساخته شده بدل می‎کند که هر بازیگری نقش خود را چنان ایفا می‎کند که با فلان آیه از پیش آماده، همخوانی داشته باشد و باعث نزول آن آیه شود. و پیامبر هم بلندگو به دست در صحنه بچرخد و الفاظی را تکرار کند. پیامبر را خفیف تر از این نمی توان کرد.

آیا معقول تر و طبیعی تر نیست که گمان کنیم شخصیت نیروند پیامبر همه کاره بود، هم کاشف بود، هم مدرس، هم گوینده، هم شنونده، هم واضع و هم شارع ؟ یعنی خداوند فقط "معلم" را فرستاده

ناوبری کتاب