صفحه ۱۵۵

در ضمن، جدی بودن معنا و مراد مستلزم کشف آن به طور سریع و برای همگان نیست. مراد جدی مربوط به عالم ثبوت و واقع است و کشف آن مربوط به عالم اثبات می‎باشد که ممکن است به علت یا عللی هرچند در دراز مدت پنهان بماند. بنابراین وجهی ندارد که گفته شود: "اگر مراد جدی متکلم پس از هزار و چهارصد سال هنوز معلوم نشده پس این مراد جدی برای که و کجاست ؟".

اما مقدمه سوم: چون برفرض اینکه مقدمه اول و دوم صحیح و تام باشد، تنها چیزی که از آنها می‎توان نتیجه گرفت این است که فقط آن دسته از آیات قرآنی که مخالف با علم است به خاطر عدم مطابقت آنها با واقع، کلام الهی نیستند و تألیف پیامبر می‎باشند؛ اما دسته دیگر از آیاتی که با علم مخالف نیستند مانند: (الی الله ترجع الامور) سوره فاطر، آیه 40. یا (الله نور السموات والارض) سوره نور، آیه 35. یا (هو الاول والاخر والظاهر والباطن) سوره حدید، آیه 3. یا (أینما تولوا فثم وجه الله) سوره بقره، آیه 115. - و نویسنده محترم نیز خود اعتراف دارند که اینها نمودار اوج معراج روحانی پیامبر است - به چه دلیل قاطعی اینها بشری و تألیف پیامبر باشند؟ و بر فرض پذیرش مقدمه اول و دوم چه رابطه منطقی بین بشری بودن دسته اول از آیات که به فرض از آن دو مقدمه نتیجه گرفته شده باشد با بشری بودن دسته دوم از آیات وجود دارد تا گفته شود: "باید وحی را سراپا بشری و قرآن را همچون متنی بشری

ناوبری کتاب