استعانت جست و رأی مخالف با آنها را به طور جزم باطل شمرد. زیرا همان طور که در بخش برهان از کتب منطقی به ویژه کتاب شفای شیخ الرئیس بیان گردیده است، مقدمات برهان باید ذاتی، ضروری، کلی و دائمی باشد؛ و علوم بشری با وصفی که گفته شد این ویژگی ها را ندارد.
اما مقدمه دوم: به دلیل اینکه برفرض یقینی بودن آن علوم، حداکثر چیزی که بر اثر آن علوم آشکار میشود تنها خطای ما در فهم و برداشت از آن دسته از آیات قرآنی است که مخالف با آن علوم میباشد، نه خطای آن آیات و گوینده آن در مراد جدی از آنها که با قطع نظر از فهم و ادراک ما در نفس الامر و واقع و در ضمیر گوینده ثابت بوده و ما در پی کشف آن به خطا رفته ایم؛ زیرا فهم و برداشت فکری ما از یک متن از نوع مفهوم و علم حصولی نسبت به مراد جدی گوینده آن متن است و طبعا آن برداشت و فهم ذاتا خطاپذیر است، و ممکن است ما در کشف آن مراد، گاه به صواب و گاه به خطا برویم ولی مراد جدی گوینده در هر صورت به حسب واقع صواب و مطابق با واقع باشد. مگر اینکه گفته شود آیات قرآن با قطع نظر از برداشتی که از آنها میشود مراد واقعی و جدی و نفس الامری ندارد و به تعبیر برخی همانند طبل بی صدائی است که هرگاه و هرگونه که ذهن ما با چوبک اندوخته های خود بر آن بکوبد در همان گاه و همان گونه به صدا درمی آید و مراد واقعی از آن هم همان برداشتی است که از متن میشود؛ و نقد این نظر خود سخنی دراز دارد.