از طریق مفاد آیاتی از قرآن که از نظر علم و دانش تجربی بشر خطا محسوب میشود و از دید ما "همه از جنس علم ناقص زمانه" و مربوط به عصر نزول است به طور یقین پی به بشری بودن قرآن و بشر بودن گوینده آن ببریم و به آن به عنوان "متنی بشری" بنگریم و با این نگرش سهولت در فهم آیات قرآن را فراهم سازیم و نارسایی و مشکل در فهم آنها را برطرف نمائیم - نگرشی است که صحیح بودن آن دست کم موقوف بر ثبوت و تحقق سه مقدمه است:
1 - آن علم و دانش تجربی بشر که مخالف با آیات قرآن است علم و دانش یقینی و خطاناپذیر باشد.
2 - آن علم و دانش با مراد جدی از آن آیات که به حسب واقع و نفس الامر در نظر گوینده آن آیات است، در تعارض و تنافی باشد.
3 - از نظر بشری بودن و نتیجه ای که به فرض از دو مقدمه سابق گرفته میشود، تفکیک بین تمام آیات قرآن اعم از آیات مخالف با علم و دیگر آیات ممکن نباشد.
در حالی که هر سه مقدمه قابل تأمل و منع است.
اما مقدمه اول: به خاطر اینکه بسیاری از علوم و دانش های به دست آمده توسط بشر تنها در حد یک فرضیه و حدس و حداکثر در حد اطمینان است، که به خصوص با توجه به کشف خطاهای آن در بسیاری از موارد، احتمال خطا و عدم مطابقت آنها با واقع هرچند به طور ضعیف وجود دارد؛ و در نتیجه علومی یقینی نمی باشند و نمی توان از آنها به عنوان مقدمه ای در تشکیل برهانی مفید یقین