مواهب الهی است و خداوند هم خود سینه قابل را شرحه شرحه میکند و گنجایش آن را افزون مینماید و هم او شرح درد اشتیاق را برایش بازگو میکند. (الم نشرح لک صدرک) و (علمک ما لم تکن تعلم) .
تعبیر به نزول و دلالت آن بر دو سویه بودن وحی و قرآن
تعبیر به نزول قرآن نیز که به معنای فرو آمدن آن از مرتبه ای بلند است دلیل نقلی بر بشری نبودن قرآن به لحاظ ذات خود و بشری شدن آن در مرتبه عالم حس بشری و فرودگاه انسانی است؛ و پیامبر هم که واسطه ابلاغ آن بود با چهره فرا بشری خود معنای بلند عقلی و صورت الفاظ آن را تلقی و دریافت کرده و با چهره بشری آن را تبلیغ مینمود. و اگر تنها جنبه بشری میداشت و وحی نازل بر او سراپا بشری میبود هیچ فرقی بین او و دیگر انسان های زمان او و قرآن و دیگر سخنان نبود؛ و وحی کردن بر او در بین آن همه انسان هم ترجیحی بدون مرجح بلکه ترجح بدون مرجح که امری محال است، میبود.
آری، برخی هم روزگاران تنزیه گرای افراطی پیامبر(ص) میپنداشتند که او باید تنها چهره فرابشری داشته باشد و میگفتند: (ما لهذا الرسول یأکل الطعام و یمشی فی الاسواق) ؛سوره فرقان، آیه 7. "چه چیزی است این پیامبر را که غذا میخورد و در بازارها راه میرود". و بعضی دیگر از تفریطگران تشبیهی هم گمان میداشتند که انبیاء تنها