صفحه ۱۴۸

اساسا سر اعجاز قولی قرآن و امکان تأویل آن و رجوع از ظاهر آن به بطون و لایه های عمیق آن و ارجاع متشابهات آن به محکماتش همه به خاطر کشدار بودن و تاب داشتن آن قالب و در تنگنا قرار نگرفتن گوینده آن در آن قالب برای تبیین مراتب مراد جدی خود است؛ وگرنه چگونه ممکن بود که از ظاهر به باطن راه یافت بدون اینکه ظاهر هیچ دال و دلالتی بر باطن داشته باشد؟ البته که این راهیابی احتیاج به ابزار تصفیه باطن و آشنائی به راه آن و از راسخین در علم شدن و وقوف بر شیوه تأویل دارد: (لایمسه الاالمطهرون) . و در واقع اعجاز قرآن همان در هم شکستن عادت و خرق تنگنای اسباب عادی و قوالب بشری و ابراز نمودن معانی بلند فراتر از افق فکر انسان در قالب همین الفاظ بشری است؛ و تحدی و هماورد خواهی آن هم در همین زمینه بوده است و آسمانی بودن آن هم بدین لحاظ است؛ و قرآن اگر به هر زبان دیگری هم نازل می‎شد بر همین منوال می‎بود. همان گونه که خداوند با وحی به زنبور به او آموخت که از همین گل و گیاه و محیطی که زنبور و دیگر موجودات هم در آن زیست می‎نمایند و به خاطر محدودیت و در تنگنا بودن خود از تولید عسل از آنها ناتوانند چگونه خانه بسازد و عسل تولید کند بدون اینکه در تنگنایی که دیگر موجودات قرار دارند آن هم قرار گیرد. و درهم شکستن قالب تنگ محیط برای زنبور به جهت استعداد و تاب و توان ویژه ای است که آن در بین حشرات و حیوانات دارد؛ و آن تاب و توان و استعداد هم از

ناوبری کتاب