صفحه ۱۴۴

گویاترین تصویر از پیامبران نیست که از مواد و مصالح محدود زمان و مکان خود بهره می‎برند و آنها را در تجربه وحیانی خویش به خدمت می‎گیرند و خاک را زر می‎کنند؟

راه دراز نباید رفت. دو مفهوم "نزول" و "بشریت" را باید عمیقا در فهم معنای وحی منظور کرد و همه چیز آن را سراپا "بشری" دانست. این، عین تعلیم و ارشاد قرآن است. هم روزگاران پیامبران با انکار و شگفتی می‎گفتند: (ما لهذا الرسول یأکل الطعام و یمشی فی الاسواق) "این چه پیامبری است که (چون ما) غذا می‎خورد و در کوچه و بازار قدم می‎زند؟" (سوره فرقان) انتظار داشتند که پیامبر چون فرشته باشد، نه بخورد و نه نکاح کند. امروزیان هم می‎گویند این چه پیامبری است که غذای فرهنگ می‎خورد و در کوچه و بازار تاریخ قدم می‎زند؟ منطق هر دو یکی است. هر دو پیامبر را فراتر از "بشریت" می‎خواهند، بشریتی که تاریخی و زبانی و فرهنگی است، و مگر فرشته بشود تا از آنها بگریزد. بلی پیامبر بشری فوق العاده بود. به زبان دینی، او "ولی" خدا بود، لیکن ولی بودن، نافی بشر بودن نیست. ظرف بشریت آن قدر فراخ است که ولایت و نبوت را هم در خود جای می‎دهد. شهد کلام او گواهی می‎دهد که او نحل عالم قدس بود (نه طوطی سدرة المنتهی). اختیارات او هم فراخ بود. هرچه می‎اندیشید و می‎گفت، صحه خدا بر آن بود. مگر او بر رکعات نمازهای واجب نیفزود (مسند احمد بن حنبل، وسائل الشیعه حر عاملی)؟ مگر نگفت: "اگر موجب سختی نبود، مسواک زدن را برای هر نماز واجب می‎کردم"

ناوبری کتاب