صفحه ۱۴۰

دیگر کشف هاست، چگونه می‎داند که کشف او صحیح و مطابق با واقع و خطاناپذیر است و خودش در راه کشف دچار لغزشی از سوی قوائی چون وهم و خیال نگردیده است ؟ و میزان مطابقت کشفیات او با واقع برای خود او چیست ؟

پاسخ این است که: برای تشخیص صحت و بطلان چیزی به طور درست، باید بر آن چیز احاطه داشت و بر علل آن واقف بود تا بتوان آن چیز را زیر و زبر کرده و صحیح آن را از باطل و سره اش را از ناسره تمیز داد؛ زیرا همان گونه که در کتب منطقی و حکمی بیان گردیده است: "ذوات الاسباب لاتعرف الا بأسبابها"؛ موجودات معلول و مسبب از طریق علت و سبب خود شناخته می‎شوند، چنان که در تبیین "مشارکت حد با برهان" هم به آن اشاره شده است. پیامبر(ص) هم به خاطر جامعیت و احاطه ای که به عوالم هستی داشت و به مقام (قاب قوسین او ادنی) رسیده بود و در همه عوالم پی در پی که هر مرتبه پائینی از آن معلول مرتبه بالاتر است پائی داشت، هرآنچه را در مثال و خیال متصل و مقید خود مشاهده می‎کرد با مقایسه آن با عالم بالاتر یعنی مثال و خیال منفصل و مطلق و موافقت آن دو با هم، صحت آن را درمی یافت و کشفیات صوری خود را هم که در عالم مثال مطلق به آن رسیده بود با اتصال به عالم عقل و کشف معنوی و مقایسه کشف صوری با کشف معنوی و موافقت صورت با معنا به صحت آنها پی می‎برد، و همین طور تا رسیدن و منتهی شدن به حق مطلقی که

ناوبری کتاب