فرد مادی محسوس را در آن نیافت، همان معلوم حضوری، به لحاظ نداشتن آثار فرد مادی، معلوم حصولی او محسوب میگردد. بنابراین، بر فرض تسلیم اینکه نفس پیامبر با نوعی تعمل و خلاقیت صورت جبرئیل (ع) و الفاظ قرآن را در خیال و مثال اصغر و متصل خود مشاهده کند ولی این امر پس از این است که نفس او وجود مثالی جبرئیل (ع) و الفاظ قرآن را در عالم خیال و مثال اکبر و منفصل به علم حضوری ادراک و دریافت کند، و بر این اساس با قطع نظر از نفس نبوی و فعالیت و ادراک او وجود مثالی جبرئیل (ع) و الفاظ قرآن با همین قالب ابلاغ شده در عالم مثال منفصل به وجود نفسی و مستقل موجودند و پس از ارتباط نفس پیامبر(ص) با آن عالم و با الواح قدری و مثالی موجود در آن، آنها در نفس پیامبر اضافه و اشراق و وجود رابط پیدا نموده و در جدول خیال متصل وی هم ظهور مینماید و پیامبر بدین طریق با مخازن علمی حق تعالی مرتبط شده و به علمی مطابق با واقع و خطاناپذیر و به تعبیر نویسنده محترم و اعتراف او "علم اصیل" میرسد؛ و گرنه چنانچه علم او خطاپذیر باشد و او همانند انسان های عادی در ادراک حقایق دچار بازی ها و رهزنی های قوای وهم و خیال و شهوت و غضب گردد، علم او چگونه "علم اصیل" خواهد بود؟!
راه آگاهی پیامبر(ص) به مصونیت خود از اشتباه در تلقی وحی
سؤال مهمی که در اینجا به نظر میرسد این است که خود پیامبر(ص) که کشف او کامل ترین کشف ها و یکی از موازین صحت