آمده است مقامی رفیع تر از فرشته وحی است و در آن مقام هم او علم و معرفت را از حق تعالی بدون واسطه فرشته دریافت مینماید؛ و به لحاظ آن مقام هم هست که احیانا برخی از بزرگان گفته اند که روحانیت پیامبر فرشته را تنزیل و فرو میفرستاده و تمثل او را اقتضاء میکرده است، چنان که گاه به لحاظ اینکه نفس نبوی استعداد تام و ویژه ای دارد که در پرتو آن میتواند وحی را دریافت کند گفته شده است که او فرشته را استنزال مینموده و نزول او را طلب و تقاضا میکرده است؛ همان گونه که شارح قیصری در شرح فص یوسفی میگوید:
"واعلم ان المرئی فی صورة غیر صورته الاصلیة او علی صورته قد یکون بارادة المرئی، و قد یکون بارادة الرائی، و قد یکون بارادتهما معا، و قد یکون بغیر ارادتهما؛ اما الاول فکظهور الملک علی نبی من الانبیاء فی صورة من الصور و ظهور الکمل من الاناسی علی بعض الصالحین فی صورة غیرصورهم، و اما الثانی فکظهور روح من الارواح الملکیة او الانسانیة باستنزال الکامل المتصرف ایاه الی عالمه لیکشف معنی ما مختصا علمه به، و اما الثالث فکظهور جبرئیل (ع) للنبی (ص) باستنزاله ایاه و بعث الحق ایاه الی النبی (ص)، و اما الرابع فکرؤیة زید مثلا صورة عمرو فی النوم من غیر قصد و ارادة منهما".
"بدان که آنچه (در خواب یا مکاشفه) در صورتی غیر از صورت اصلی خود یا بر صورت اصلیش دیده میشود، گاه به خواست همان