وحی صریح و وحی غیرصریح و قابلیت محض نفس پیامبر(ص) در وحی صریح
هیچکدام از حکماء و عرفاء نقش پیامبر را در "وحی صریح" حتی در مرتبه خیال و صورت یابی و تمثل فرشته یا شنیدن کلماتی از او نقش فاعلی و خلاق و صورت بخشی به فرشته و صورت افکندن بر حقایق بی صورت نمی دانند؛ بلکه نفس و قوه خیال او را قابل و پذیرای معنا و صورت میدانند بدون اینکه از سوی قوه خیال و متخیله تصرفی در آن انجام گیرد. صدرالمتألهین (ع) مطابق با سخن عرفاء و شیخ الرئیس در شرح اصول کافی، کتاب الحجة، باب الفرق بین الرسول والنبی والمحدث، ذیل حدیث اول میگوید:
"ان ضعفت المتخیلة وقوی عین الحس الباطن بقی ما انکشف له من الغیب فی حفظه و کان وحیا صریحا؛ وان قویت المتخیلة واشتغلت بطبیعة المحاکاة فیکون الوحی مفتقرا الی التأویل کما یفتقر الرؤیا الی التعبیر".
اگر قوه متخیله ضعیف بود (و شاغل نبود) و چشم حس باطنی نفس، نیرومند بود آنچه برای پیامبر از غیب کشف گردیده است در حافظه او میماند و آن وحی صریح خواهد بود؛ و چنانچه قوه متخیله نیرومند بود و به طبیعت حکایتگری خویش مشغول بود وحی محتاج به تأویل است، چنان که خواب محتاج به تعبیر".