فاعلیت محتاج به ابزار بدنی متناسب با خود میباشند.
حکماء و عرفاء برای هر دو دسته از ملائکه، وجودی عینی، خارج از ظرف نفس انسان و قوای عقل و خیال او قائل هستند. علاوه بر اینکه غیر از حکمای مشائی تمامی حکمای اشراقی، تابعان حکمت متعالیه؛ و همه عرفاء از راه برهانی که در آن، گاه از قاعده امکان اشرف و گاه از استحاله طفره در نظام هستی بهره جسته اند، و یا از طریق کشف و شهودی که بیشتر عرفاء برآن تکیه دارند، جملگی آنها به عالمی به نام عالم مثال اذعان دارند و آن عالم را علاوه بر اینکه ظرف وجود ملائکه غیر مقرب و نفوس میدانند، ظرف موجودات مقداری که احکام ماده مانند شکل، رنگ و... را دارند ولی ماده ندارند دانسته و میگویند تمام موجودات از جمله ملائکه در عالم مثال وجودی مثالی دارند و انسان میتواند از طریق جدول و روزنه قوه خیال خود به آن عالم بپیوندد و موجودات و صور آن را مشاهده کند و عکس آنها در آینه خیالش منعکس شود؛ و به خاطر همین هم به آن عالم، عالم مثال منفصل، مثال اکبر، مثال مطلق، خیال منفصل، و خیال مطلق گفته اند؛ و بر خیال انسان، مثال متصل، مثال اصغر، مثال مقید، خیال متصل، و خیال مقید، اطلاق کرده اند؛ و صدرالمتألهین (ع) در عباراتی که از جلد هفتم و هشتم اسفار از او نقل گردید تصریح میکند که ملائکه علاوه بر وجود حقیقی و غیر اضافی که دارند دارای رقیقه و وجودی متنزل و مضاف و بدنی مثالی هستند.