صفحه ۱۳۰

حکایت از حالت انفعالی و نقش قابلی نفس پیامبر در تحقق وحی دارد، تعبیری روا نبود. بلکه مراد آن حکیم بزرگ در ضمن بیان نقش قابلی پیامبر(ص) این است که علم پیامبر به مفاد وحی حتی در موردی که پای جبرئیل هم درمیان باشد، چه رسد از اینکه وحی بی واسطه او باشد، علمی حضوری و تام و علم به حقیقت عینی و خارجی خود وحی و مفاد آن است؛ ولی علم ما به وحی و مفاد آن از طریق ابلاغ وحی توسط پیامبر، علمی حصولی به وحی و مفاد آن و از طریق صورتی است که الفاظ ابلاغ شده در ذهن ما ترسیم کرده اند؛ و این فرق بزرگی است که بین این دو علم وجود دارد. و اگر این فرق وجود نداشت فرقی هم بین ما و پیامبر برگزیده از سوی حق تعالی نبود؛ و این نکته ای است که عبدالوهاب شعرانی صاحب کتاب "الیواقیت والجواهر" هم در آن کتاب فصل چهارم، مبحث شانزدهم. به آن اشاره کرده است که:

"الکافر والمشرک یسمع کلام الله و موسی (ع) یسمع کلام الله، ولکن بین سماعیهما بعد المشرقین، اذ لو کان سماعهما واحدا لبطل الاصطفاء".

"کافر و مشرک کلام خداوند را می‎شنود و حضرت موسی (ع) (هم) کلام خداوند را می‎شنود، ولی بین شنیدن آن دو از مشرق (علم حضوری) تا مغرب (علم حصولی) فاصله است؛ زیرا اگر شنیدن آنها یکی بود، برگزیدن (موسی (ع) برای پیامبری) باطل بود (زیرا هیچ

ناوبری کتاب