صفحه ۱۲۹

اسلامی، از فارابی تا بوعلی و خواجه نصیر و صدرالدین شیرازی، ورود وحی بر پیامبر را بدون وساطت قوه خیال، ممکن ندانسته اند و اگر جبرئیلی بوده، او هم در قوه خیال نزد پیامبر مصور و حاضر می‎شده، یعنی باز هم خلاقیت قوه خیال بود که در را به روی جبرئیل می‎گشود و به او صورت و صفت می‎بخشید و اگر کاری می‎کرد جز این نبود که پیامبر را "اعداد" کند تا خود به "علم اصیل" برسد، نه اینکه پیامبر چون شاگردی از او بشنود و به مردم باز پس دهد. این است درک فلسفی از وحی که البته با درک عامیانه آن فاصله ها دارد. همچون "میز" فیزیکدان ها که به قول استانلی ادینگتون فیزیکدان انگلیسی، با میز عامه فاصله ها دارد. میز عامه سخت و صلب و بی رخنه است، اما همان میز از چشم فیزیکدان ها پر از خلاء است و چیزی است از جنس ابرهای الکترونی، که آن ابرها هم حدود معینی ندارند و فقط از احتمال کمتر و بیشتر وجودشان در این جا می‎توان سخن گفت، و چون اره ای در میزی چوبین فرو رود، ابری است که با ابر دیگری درمی پیچد".

پاسخ:

مراد صدرالمتألهین (ع) از این سخن - که اصل عبارت او هم پیش از این نقل شد - این نیست که قوه خیال پیامبر یا دیگر قوای او نسبت به وحی خلاقیت و فاعلیت دارد؛ وگرنه تعبیر به "تلقی" و دریافت نمودن پیامبر کلام حق تعالی را توسط جبرئیل که در کلام وی آمده است و

ناوبری کتاب