تجلی و ظهور دارد. و آن صورتی را هم که شخص مکاشف دیده، صورتی است که به لحاظ آمادگی و ظرفیت شخص مکاشف هویدا گشته است؛ همانند آینه ای که به مقدار شفافیت و با خصوصیتی که دارد چهره شخصی را که مقابل آن قرار میگیرد و وجود خارجی دارد نشان میدهد؛ پس ممکن است فرشته هم که وجود خارجی دارد در آینه شخص مکاشف به مقدار گنجایش آن بتابد. پس اگر شخصی مانند پیامبر آینه نفسش بسیار شفاف و براق و مستقیم بود و اعوجاج نداشت و از گزند تصرف قوه متخیله و خیال و مانند آن در امان بود فرشته هم با الفاظ و عبارات وحی همان گونه که در عالم مثال و خیال مطلق وجود دارد در عالم مثال و خیال مقید پیامبر نمودار میشود، و در حقیقت پیامبر به عالم مثال و خیال مطلق به طور کامل متصل میشود؛ و این همان وحیی است که حکماء و عرفا از آن به "وحی صریح" تعبیر میکنند و احتیاج به تأویل ندارد؛ چنان که اگر قوه متخیله در آن تصرف کند وحیی است که محتاج به تأویل است. و اساسا فص شیثی "فصوص الحکم" بیشتر ناظر به جهات قابلی و در مقام تبیین تأثیر قابلی اشیاء در عطایای الهی است.
و ثانیا: همان طور که تصریح عبارت نقل شده از "فصوص الحکم" است آن صورت مشاهده شده علم و معرفتی را القاء میکند که شخص مکاشف خودش آن را پیش از مشاهده آن صورت نداشت؛ پس شخص مکاشف علت فاعلی آن داده های علمی و معارف نیست، بلکه آن صورت مشاهده شده آنها را به او اعطاء و القاء کرده است.