صاحب کشفی که مشاهده کرد صورتی را که به او القاء میکند معارفی را که در نزد او نبوده و به او اعطا میکند آنچه را پیش از آن نداشت، پس آن صورت عین شخص مکاشف است نه غیر او. پس مکاشف از درخت جان خود میوه کشت خویش را چیده است". پس از آن هم میگوید: "کالصورة الظاهرة منه فی مقابلة الجسم الصقیل لیست غیره الا ان المحل او الحضرة التی رأی فیها صورة نفسه یلقی الیه بتقلب من وجه لحقیقة تلک الحضرة ... فمن عرف استعداده عرف قبوله"؛ "مانند چهره ظاهری شخص مکاشف که در مقابل جسم صیقلی (همچون آینه) قرار میگیرد و آن چهره غیر از شخص مکاشف نیست، منتها محل و محضری که در آن چهره خود را دیده است با یک تغییری که آن محل یا محضر اقتضا دارد به او (چهره خود را) القاء میکند... پس کسی که استعداد خود را شناخت قابلیت خود را هم میشناسد".
توضیح :
اولا: همان طور که محقق جندی شارح بزرگ و اول کتاب فصوص الحکم گفته است، ابن عربی در اینجا میخواهد بگوید که اگر شخص مکاشف صورت فرشته یا صورت دیگری را مشاهده کرد مبادا بپندارد که آن صورت خداوند است، هرچند آن صورت به شخص مکاشف بگوید من خدا هستم؛ زیرا خداوند که وجود غیرمتناهی است محدود به حد و مقید به صورت خاصی نمی گردد، هرچند در تمام صورت ها