صفحه ۱۲۲

پیداست که زنبور در این عسل سازی موضوعیت و مدخلیت تام دارد، نه اینکه عسل را از یکسو در او بریزند تا از سوی دیگر پس دهد. با این همه، انگبین شفابخش فراورده ای الهی است. و آیا این برای متفکران آیتی نیست که قرآن، به جای طوطی از زنبور سخن می‎گوید، و دومی نه اولی را نمودار وحی پذیری می‎داند؟

مثال درخت هم از ابن عربی است که در فص شیثی فصوص الحکم می‎گوید: "فمن شجرة نفسه جنی ثمرة غرسه". (اهل کشف، میوه مشاهده را از درخت شخصیت خویش می‎چینند.)...

طوطی مقلد کجا و زنبور مولد کجا؟ سخن حافظ کجا که:

در پس آینه طوطی صفتم داشته اند ____ آنچه استاد ازل گفت بگو می‎گویم

و سخن مولانا کجا که:

گیرم این وحی نبی گنجور نیست ____ هم کم از وحی دل زنبور نیست".

پاسخ:

تحقق وحی که امری مجرد است مشروط به دو امر است: یکی علت فاعلی که همان حق تعالی به طور مستقیم یا به واسطه ملک است، و دیگری علت قابلی که نفس مستعده و آینه براق روح نبوی می‎باشد؛ و بدیهی است که علت قابلی از اجزاء علت تامه بوده و نقش آن در تحقق معلول، هرگز در حد صفر نخواهد بود؛ به ویژه اگر معلول امر عظیمی مانند وحی باشد که علت قابلی، نقش قابلی

ناوبری کتاب