به صفر میرساند، و فرشته ای را چون پیک پرنده ای دائم در رفت و آمد میان خدا و رسول میانگارد، و میان باعث و مبعوث بعد را به جای قرب مینشاند، و رسول را مقلد جبرئیل میخواهد و تصویری سلطان وار از خدا و رعیت وار از مردم دارد و سخن گفتن را برای خدا همچون سخن گفتن برای آدمیان تجویز میکند و تشبیه را به جای تنزیه مینشاند، البته با رأی فوق ناسازگاری دارد. اما مثال راهنمای من مثال نحل قرآنی یا نخل عرفانی است. بنا به تعلیم قرآن، ساختار بیولوژیک و کارخانه بیوشیمیک زنبور عین وحیی است که به او میشود و خانه اش را پر از حلوا میکند:
آیه قرآن چنین است: (و اوحی ربک الی النحل...) : "پروردگارت به زنبوران وحی کرد تا در کوهها و درختان و داربست ها، خانه بگیرند و از همه میوه ها بخورند و راه پروردگار را بپیمایند (آنگاه) از شکمشان نوشابه های رنگارنگ و شفابخش بیرون خواهد آمد. و این برای اهل نظر آیتی است". (نحل، 68 و 69).