صفحه ۱۱۹

نمی باشد؛ بلکه برگشت کلام الله و متکلم بودن او به نوعی از قدرت او و قادر بودن اوست و برای او در هر عالمی از عالم های بالا یا پایین نظام هستی، صورتی مخصوص (و ظهوری متناسب با آن عالم) است".

او این نظر خود را مبتنی بر مسلک و روش همه حکمای الهی و عرفای اسلامی می‎داند و پس از آن می‎افزاید:

"وطائفة اخری اقتصروا علی القول بالتلاقی الروحانی والظهور العقلانی بین النبی (ص) والملک الحامل للوحی فسموا ظهوره العقلانی لنفوس الانبیاء(ع) نزولا، تشبیها للهبوط العقلی بالنزول الحسی و للاعتلاق الروحانی بالاتصال المکانی، فیکون قولنا: "نزل الملک" استعارة تبعیة وقولنا: "نزل الفرقان"، مجازا بتبعیة تلک الاستعارة التبعیة . و هذا مما فیه اسراف فی فحولة التنزیه، کما فی القول الاول فی أنوثة التشبیه، و ان فی کلا القولین زیغا عن طریق الصواب وحیدا عما فیه هدی لاولی الابصار والالباب و شقا لعصا الامة لفرقها المتفرقة و أحادیثها النبویة المتواترة و خرقا للقوانین العقلیة المنضبطة".

"و گروه دیگری (غیر از متکلمین) بر این نظر که: بین پیامبر و فرشته حامل وحی، ملاقاتی روحانی و ظهوری عقلانی تحقق یافته است، اکتفاء نموده اند؛ پس، از باب تشبیه نزول عقلی به نزول حسی و در آمیختن روحانی به ارتباط مکانی، ظهور عقلانی فرشته وحی را برای نفوس انبیاء(ع) نزولی (مجازی) نامیده اند؛ (و طبق این نظر) اینکه می‎گوئیم: "فرشته نازل شد" استعاره تبعی است، و اینکه می‎گوئیم:

ناوبری کتاب