صفحه ۱۱۶

همچنان که نفس که آینه شناخت حق تعالی است (من عرف نفسه فقد عرف ربه) به لحاظ سعه وجودی و احاطه اش بر تار و پود انسان نسبت به قوا و اعضاء و جوارح بدن خود چنین وحدتی را داراست و تمام قوای ادراکی و تحریکی و اعضاء و جوارح و اجزای بدن حتی جزء خسیس آن مانند مو و ناخن از شئون و جلوه های نفس است، و نفس تنها یکی از آنها مانند قوه عاقله به تنهایی یا قوه خیال تنها یا فقط دست و... نیست، بلکه همه آنها می‎باشد و نفس در عین اینکه به لحاظ احاطه وجودی در مرتبه ذات خود دارای سطوت و علو مرتبت و عدم تجافی از جایگاه رفیع خود است و شایسته تنزیه و تقدیس می‎باشد، در مراتب زیرین قوا و اعضاء هم به لحاظ تنزل و تجلی و حضور در آنها سزاوار تشبیه است و قهرا اسناد حقیقی هر فعلی به هر مرتبه و قوه ای از مراتب و قوای نفس، اسناد حقیقی به خود نفس هم خواهد بود و نفس به حقیقت و بدون هیچ شائبه مجازی، فکر می‎کند، خیال می‎کند، دست را می‎گشاید، پای را حرکت می‎دهد و... . تمام این افعال در عین اینکه به قوا و اعضاء استناد حقیقی دارد عقلا به خود نفس نیز چنین استنادی دارد، هرچند به دید عامی غیر دقیق که نفس و حق تعالی را واحد عددی می‎پندارد ممکن است استناد و اسناد مذکور، مجازی محسوب گردد؛ ولی ملاک در این مباحث دید عامیانه نیست. حکیم سبزواری (ره) درباره نفس که مثال نیکوی وحدت حق تعالی می‎باشد چه نیک سروده است:

فأعور جسمها شبهها ____ کما یحدها الذی نزهها

ناوبری کتاب