میگوید: (کلم الله موسی تکلیما) هم راه میرود (و قدمنا الی ما عملوا من عمل) (فرقان، 23)، هم عصبانی میشود (فلما آسفونا انتقمنا منهم) (زخرف، 55)، هم بر تخت مینشیند (الرحمن علی العرش استوی) (طه، 5)، هم دچار تردید میشود "ما ترددت کترددی فی قبض روح عبدی المؤمن"... . ولی اگر به معنا نظر کنیم، هیچ یک از اینها در حق او صادق نیست، آن که به حقیقت سخن میگوید محمد(ص) است که کلامش، از فرط قرب و انس، عین کلام خداوند است و اسناد تکلم به خداوند، همچون اسناد دیگر اوصاف بشری به او، مجازی است نه حقیقی، و تشبیهی است نه تنزیهی".
پاسخ:
مقتضای برهان و مستفاد از قرآن و روایات و کلمات محققین از حکماء و اهل عرفان این است که خداوند، وجود و موجودی غیرمتناهی است و طبعا وحدت او وحدت عددی نمی باشد، بلکه وحدت مطلقه حقه حقیقیه است که تار و پود نظام هستی را فراگرفته است و تمام موجودات، تشعشعات و تجلیات وجود غیرمتناهی او و از شئون وی میباشند؛ در عین اینکه او به لحاظ مرتبه ذات بی منتهایش به هیچ حدی محدود و مقید نمی باشد (چنان که مفاد قاعده بسیط الحقیقة کل الاشیاء و لیس بواحد منها میباشد)