قرآن بر او فرو فرستاده شده و او خود الفاظ و صورت و قالب آن معانی را با نیروی خلاق خیال خود، متناسب با محتوا و معنای وحی و همرنگ با دانش و حال و هوای بشری و فرهنگ عصر بعثت و متأثر از آن انشاء و طراحی نموده است ؟
نظریه دوم نگاهی است که اخیرا توسط جناب آقای دکتر عبدالکریم سروش به طور آشکار ابراز شده و در پی آن در جهت نقد آن واکنش های سریع و گوناگونی را از سوی برخی از دانشمندان و قرآن پژوهان به دنبال داشت. به نظر میآید بحث قرآنی و روایی که صبغه کلامی داشته باشد و در آن تنها از مضمون و مفاد قرآن و حدیث بهره جسته شود، به خودی خود در این زمینه ایشان را قانع نمی کند و باید صیاغت بررسی و تحقیق در آن بحث، صیاغتی عرفانی و حکمی و از راه تحلیل و استدلال عقلانی باشد، هرچند آیات و روایات میتوانند از بعد زبانی و روش مکالمه در استدلال به کار روند و یا به حسب مضمون به عنوان شواهدی بر مدعا گرفته شوند.
بر این اساس حکیم متأله و فقیه عالیقدر حضرت آیت الله العظمی منتظری دام ظله الوارف - چنان که خود در مقدمه کتاب مرقوم داشته اند - به خاطر سؤالات مکرری که در این ارتباط از ایشان میشد، پاسخی را به روش مذکور در تاریخ 1387/1/31 در نقد و بررسی این نظریه نگاشتند و پس از پاسخ ایشان، آقای دکتر سروش نیز نامه ای درباره موضوع مورد بحث به عنوان جواب یکی از حضرات علمای حوزه نوشتند که در آغاز آن از مشکلات موجود جامعه دینی گلایه کرده و از