خیال آن را صورت میبخشد". و ثانیا: همان نکته ای که درباره قوه متخیله و خیال گفته شد نسبت به قوه عاقله و مرتبه عقل نفس نبوی هم رواست؛ زیرا قوه عاقله و نفس در مرتبه عقل نیز در آغاز نسبت به آن امور بالفعل نیست، بلکه بالقوه و فاقد آنها است؛ پس چگونه میتواند خود به خود آنها را در مرتبه خیال پدید آورد؟ بنابراین نقش پیامبر(ص) نسبت به آن امور تنها نقش قابلی است نه نقش فاعلی. و بدین جهت است که احیانا گفته میشود سبب القاء علوم امری است بیرونی و افاضه علوم از بیرون به درون است، و مراد از امر بیرونی مبدأی است که به حسب مرتبه بیرون از نفس است نه اینکه درون و بیرون مکانی مراد بوده باشد.
تأییدی از کلام شیخ الرئیس و صدرالمتألهین بر برهان مذکور
شیخ الرئیس ابوعلی سینا در کتاب "النجات"، صفحه 192 و 193، با اشاره به نکته ذکر شده میفرماید:
"ان القوة النظریة فی الانسان ایضا تخرج من القوة الی الفعل بانارة جوهر هذا شأنه علیه، و ذلک لان الشیی لایخرج من القوة الی الفعل الا بشیی یفیده الفعل لابذاته و هذا الفعل الذی یفیده ایاه هو صورة معقولاته، فاذن هیهنا شیی یفید النفس و یطبع فیها من جوهر صور المعقولات فذات هذا الشیی لامحالة عنده صور المعقولات و هذا الشیی اذن بذاته عقل ولو کان بالقوة عقلا لامتد الامر الی غیر نهایة و هذا محال او وقف عند شیی هو بجوهره عقل و کان هو السبب لکل ما