الکتاب الا تصویر الحقائق، سواء کان بآلة القصب والمداد فی قرطاس او جلد حیوان او بواسطة الملک الملهم الملقی للحقایق فی صفحة الدماغ او النفس بمداد الفیض الالهی... ؟".
"آیا کتاب جز چیزی است که در آن نگاشته میشود، خواه نوشتنی عقلی باشد یا حسی ؟ و آیا کتاب چیزی جز صورت گری حقایق است، خواه به وسیله ابزار نی و مداد در کاغذ یا پوست حیوان باشد، یا به وسیله فرشته الهام بخش القاء کننده حقایق در صفحه مغز یا جان به واسطه مداد فیض الهی... ؟".
از این عبارت استفاده میشود که به گفته او قرآن بر پیامبر قرائت و القاء میشد و نفس نبوی و خیال او آن را قبول و تلقی میکرد، نه اینکه قوه خیال او فاعل باشد آن چنان که در علم فکری به حسب ظاهر امر این گونه مینماید.
او در شواهد الربوبیة هم، مشهد پنجم، شاهد اول، اشراق ششم درباره وحی و الهام میفرماید:
"یهجم علیه کانه القی الیه من حیث لایدری، سواء کان عقیب طلب و شوق او لا".
"(در وحی و الهام) بر شخص مکاشف، علم هجوم برده گویا به او از جایی که نمی فهمد القاء میشود؛ خواه این علم به دنبال خواهش و شوق باشد یا نه".
رجوع شود نیز به آخر مبدأ و معاد صدرالمتألهین (ع)، فصلی که