صفحه ۶۲۴

4 - حقوق فردی:

حقوق متقابل استاد و شاگرد:

"شاگرد" باید استاد خود را بزرگ بدارد، مجلس او را محترم شمارد، به گفتارش با دقت گوش دهد، صدایش را درمحضر او بلند نکند، اگر سوالی از استاد شود شاگرد پاسخ ندهد، در محضر او با دیگری سخن نگوید و غیبت کسی رانکند، هرگاه از استاد در محفلی به بدی نام برده شد از او دفاع نماید، عیوب او را فاش نکند بلکه خوبیهای او را بازگونماید، با دشمنان او هم مجلس و هماهنگ نشود و با دوستان او دشمنی نکند، در مشکلات یاریش نماید، با چشم پوشی از لذتها و کاستن از شهوتها دل خود را برای دریافت علم پاک و مهیا سازد، و بداند که شاگرد در حقیقت پیک وفرستاده استاد به سوی دیگران است، پس مبادا در رساندن پیام استاد به دیگران خیانت ورزد.

"استاد" نیز باید بداند علمی را که خداوند به او عطا کرده برای خدمت به مردم است، و او همچون خزانه داری است که هر نیازمندی را که مشاهده کرد باید نیاز وی را برطرف نماید، در این صورت است که می‎تواند خدمتگزاری مخلص باشد. وگرنه نسبت به حق خداوند ناسپاسی و نسبت به مردم ظلم کرده است، و زمینه ذلت و زوال نعمت خود رافراهم نموده است.

حق شریک :

حق "شریک" آن است که در غیاب او وظیفه اش را انجام دهد و در حضور او در استفاده از مورد شرکت با او به عدالت رفتار کند، بدون مشورت با او تصمیم نگیرد، خودسر و مستبد به رای نباشد، مالش را حفظ کند، در هیچ چیز کوچک یابزرگ به او خیانت ننماید، که در حدیث آمده است: "دست خدا بر سر هر دو شریک است تا زمانی که به یکدیگرخیانت نکنند".برگرفته از من لایحضره الفقیه، باب ( الحقوق)، حدیث 3214.

حق طلبکار:

حق "طلبکار" آن است که بدهکار اگر قدرت بر پرداخت دارد طلبش را بپردازد و او را سرگردان نکند، چرا که پیامبر اکرم (ص) فرموده است: "سرگردان کردن طلبکار توسط بدهکار توانمند ظلم است".وسائل الشیعه، کتاب التجاره، باب 8 از ابواب (الدین و القرض)، حدیث 3. و اگر توان پرداخت طلبش را ندارد بازبان خوش رضایتش را فراهم آورد، و از او مهلت بگیرد و با برخورد خوب او را به مهلت دادن قانع سازد، نه اینکه هم طلبش را ندهد و هم با او بد رفتاری کند، که این نشانه فرومایگی است.

ناوبری کتاب