3 - طلاق زنی که شوهرش بعد از عقد با او نزدیکی نکرده است.
4 - طلاق سوم زنی که او را سه مرتبه طلاق داده اند. 5 و 6 - طلاق "خلع" و "مبارات" و غیر اینها را "طلاق رجعی" میگویند که احکام هر یک در مسائل آینده بیان خواهد شد.
مساله 2767- صیغه طلاق رجعی با صیغه طلاق بائن - در غیر از خلع و مبارات - به یک صورت است که در مساله «2762» بیان شد، و صیغه طلاق خلع و مبارات در مسائل آینده بیان میشود.
طلاق خلع و مبارات:
مساله 2768- "طلاق خلع" طلاقی است که در آن زن به هر دلیل از شوهرش بیزار شده و به هیچ وجه حاضر به زندگی با او نباشد، در این مورد زن مهر یا مال دیگر خود را - چه بیشتر از مهر باشد یا کمتر - به شوهر میبخشد تا در برابر آن بخشش او را طلاق دهد. و "طلاق مبارات" طلاقی است که زن و شوهر هیچ کدام یکدیگر را نخواهند و زن مهر خود یامال دیگری را به مرد ببخشد که او را طلاق دهد. تفاوت طلاق خلع با طلاق مبارات در این است که:
1 - در طلاق خلع زن از شوهر بدش میآید، ولی در مبارات زن و شوهر از یکدیگر بدشان میآید و هیچ کدام یکدیگررا نمی خواهند.
2 - مالی که شوهر در طلاق مبارات میگیرد نباید از مهر بیشتر باشد، بلکه احتیاط این است که از مهر کمتر باشد. ولی در طلاق خلع اگر بیشتر هم باشد اشکال ندارد.
مساله 2769- اگر شوهر شخصا بخواهد صیغه طلاق خلع را بخواند - چنانچه مثلا نام زن او فاطمه باشد - باید پس ازبخشش زن، مرد بگوید: "زوجتی فاطمه خلعتها علی ما بذلت هی طالق" یعنی: "زنم فاطمه را در مقابل آنچه بخشیدطلاق خلع دادم، او رهاست"، و جمله: "هی طالق" بنابراحتیاط واجب است. ولی اگر بخواهد دیگری را وکیل کند بایداول زن، آن شخص را وکیل خود در بخشش مهر یا مال دیگر کند و سپس مرد او را وکیل در اجرای طلاق نماید، پس وکیل - در صورتی که مثلا اسم شوهر محمد و اسم زن فاطمه باشد - بگوید: "عن موکلتی فاطمه بذلت مهرها لموکلی محمد لیخلعها علیه" یعنی: "از جانب موکله خودم فاطمه مهر او را به موکل خودم محمد بخشیدم تا او را طلاق خلع دهد"، پس از آن بلافاصله بگوید: