صفحه ۴۹۳

3 - طلاق زنی که شوهرش بعد از عقد با او نزدیکی نکرده است.

4 - طلاق سوم زنی که او را سه مرتبه طلاق داده اند. 5 و 6 - طلاق "خلع" و "مبارات" و غیر اینها را "طلاق رجعی" می‎گویند که احکام هر یک در مسائل آینده بیان خواهد شد.

مساله 2767- صیغه طلاق رجعی با صیغه طلاق بائن - در غیر از خلع و مبارات - به یک صورت است که در مساله «2762» بیان شد، و صیغه طلاق خلع و مبارات در مسائل آینده بیان می‎شود.

طلاق خلع و مبارات:

مساله 2768- "طلاق خلع" طلاقی است که در آن زن به هر دلیل از شوهرش بیزار شده و به هیچ وجه حاضر به زندگی با او نباشد، در این مورد زن مهر یا مال دیگر خود را - چه بیشتر از مهر باشد یا کمتر - به شوهر می‎بخشد تا در برابر آن بخشش او را طلاق دهد. و "طلاق مبارات" طلاقی است که زن و شوهر هیچ کدام یکدیگر را نخواهند و زن مهر خود یامال دیگری را به مرد ببخشد که او را طلاق دهد. تفاوت طلاق خلع با طلاق مبارات در این است که:

1 - در طلاق خلع زن از شوهر بدش می‎آید، ولی در مبارات زن و شوهر از یکدیگر بدشان می‎آید و هیچ کدام یکدیگررا نمی خواهند.

2 - مالی که شوهر در طلاق مبارات می‎گیرد نباید از مهر بیشتر باشد، بلکه احتیاط این است که از مهر کمتر باشد. ولی در طلاق خلع اگر بیشتر هم باشد اشکال ندارد.

مساله 2769- اگر شوهر شخصا بخواهد صیغه طلاق خلع را بخواند - چنانچه مثلا نام زن او فاطمه باشد - باید پس ازبخشش زن، مرد بگوید: "زوجتی فاطمه خلعتها علی ما بذلت هی طالق" یعنی: "زنم فاطمه را در مقابل آنچه بخشیدطلاق خلع دادم، او رهاست"، و جمله: "هی طالق" بنابراحتیاط واجب است. ولی اگر بخواهد دیگری را وکیل کند بایداول زن، آن شخص را وکیل خود در بخشش مهر یا مال دیگر کند و سپس مرد او را وکیل در اجرای طلاق نماید، پس وکیل - در صورتی که مثلا اسم شوهر محمد و اسم زن فاطمه باشد - بگوید: "عن موکلتی فاطمه بذلت مهرها لموکلی محمد لیخلعها علیه" یعنی: "از جانب موکله خودم فاطمه مهر او را به موکل خودم محمد بخشیدم تا او را طلاق خلع دهد"، پس از آن بلافاصله بگوید:

ناوبری کتاب