صفحه ۴۶۰

مساله 2571- کسی که به واسطه نداشتن همسر به حرام می‎افتد واجب است ازدواج کند.

مساله 2572- با عقد ازدواج زن به مرد حلال می‎شود، و عقد ازدواج بر دو قسم است:

الف - "عقد دائم"، و آن عقدی است که مدت ندارد و زن تا پایان زندگی بر مرد حلال می‎شود. و زنی را که به این صورت عقد می‎شود "همسر دائم" می‎گویند.

ب - "عقد موقت" و یا "متعه"، و آن عقدی است که زن به طور موقت و تا زمان محدودی به مرد حلال می‎شود. و زنی را که به این صورت عقد می‎شود "همسرموقت" می‎گویند.

مساله 2573- در عقد موقت اگر مدت آن را معین نکنند ازدواج موقت به دائم تبدیل می‎شود، و اگر مدت معین باشدولی مهر آن معین نشود عقد باطل است.

مساله 2574- مرد با رعایت جهات زیر می‎تواند دو یا سه و یا حد اکثر چهار همسردائم برای خود اختیار کند:

الف - بتواند بین همسران خود به عدالت رفتار نماید.

ب - توانایی اداره بیش از یک خانواده را داشته باشد. پس اگر مرد نتواند بین همسران خود به عدالت رفتار نماید و یا نتواند آنان را اداره نماید نباید بیش از یک همسر برای خود اختیار کند.

مساله 2575- در ازدواج دائم و موقت خواندن صیغه شرط است و تنها راضی بودن زن و مرد کافی نیست.

مساله 2576- در عقد ازدواج زن و مرد می‎توانند خودشان صیغه را بخوانند و می‎توانند وکیل بگیرند. وکیل هم لازم نیست مرد باشد، بلکه زن هم می‎تواند برای خواندن صیغه عقد از طرف دیگری وکیل شود.

مساله 2577- اگر زن و مرد توان خواندن صیغه را ندارند باید وکیل بگیرند. و تا هنگامی که یقین نکرده اند وکیل صیغه عقد را خوانده نمی توانند به یکدیگر نگاه محرمانه کنند، و مجرد گمان به اینکه وکیل صیغه را خوانده است کفایت نمی کند، ولی اگر وکیل بگوید صیغه را خوانده ام و از گفته او اطمینان حاصل شود کافی است.

مساله 2578- یک نفر می‎تواند از طرف زن و مرد وکیل شود و صیغه عقد را به طور دائم یا موقت اجرا کند، ولی اگرمرد بخواهد زنی را برای خود عقد کند خلاف احتیاط است که از طرف زن وکیل شود، و این احتیاط ترک نشود.

ناوبری کتاب