صفحه ۴۵۰

گفتن به او موجب مفسده شود برای او ازخدا طلب آمرزش نماید. و در صورتی که غیبت یا تهمتی که نسبت به او انجام داده سبب شکست و وهن او شده باشد، در صورت امکان باید آن را جبران و برطرف نماید.

مساله 2520- در مواردی که غیبت مشتمل بر مصلحت مهمتری باشد حرمت آن از بین می‎رود، و در این رابطه فقهاموارد زیر را از حرمت غیبت استثنا نموده اند:

1 - غیبت از شخصی که متظاهر به فسق باشد نسبت به همان فسقی که به آن تظاهر می‎کند.

2 - غیبت کردن مظلومی که در مقام تظلم است نسبت به کسی که به او ظلم کرده و در خصوص ظلمی که به او شده است.

3 - موردی که برای دفع ظلم از خود در صدد به دست آوردن راهی مشروع باشد.

4 - آگاه نمودن مشورت کننده نسبت به عیوب شخص مورد مشورت

5 - جایی که انسان در صدد بازداشتن شخص مورد غیبت از گناه یا دفع ضرر از او و یا از بین بردن ریشه فساد باشد.

6 - بیان نقاط ضعف شهود نزد حاکم

7 - جایی که عیب شخص صفت معروف و مشهور او شده باشد و بدون قصد عیب جویی به قصد معرفی آن را بیان کند.

8 - موردی که انسان در صدد ابطال و رد مطلب باطلی باشد و بدون ذکر نام صاحب آن مطلب رد آن عملی نمی باشد.

9 - جایی که عیب شخص بین ناقل و شنونده معلوم و روشن باشد.

10 - موردی که در صدد رد کسی باشد که نسبتی دروغ را به او یا شخص مومن دیگر وارد آورده است. لازم است در تشخیص مصادیق مواردی که بیان شد دقت و احتیاط لازم به عمل آمده و به حداقل و ضرورت اکتفا شود.

مساله 2521- هرگاه در جلسه ای نسبت به شخص مومنی غیبت شود و یکی از استثنائهایی که در مساله قبل بیان شدوجود نداشته باشد، علاوه بر اینکه گوش دادن به آن حرام است بر هر فردی که قدرت دارد واجب است آن غیبت رارد کند و از آن مومن دفاع نماید. در روایات اسلامی آمده است: "هرکس قدرت دفاع از برادر مومن خود را که موردغیبت و ظلم قرار گرفته داشته باشد و دفاع نکند و در اثر سکوت او آن مومن ذلیل شود، خداوند او را در دنیا و آخرت ذلیل خواهد کرد"وسائل الشیعه، کتاب الحج، باب 156 از ابواب (احکام العشره)، احادیث 1 و 2 و 4 و 7. .

ناوبری کتاب