صفحه ۴۰۳

مسائل وکالت

"وکالت" آن است که انسان کاری را که می‎تواند در آن دخالت کند و لازم نیست خودش انجام تا از طرف او انجام دهد، به طور مثال کسی را وکیل کند تا منزل او را دهد به دیگری واگذارنماید بفروشد یا زنی را برای او عقد کند و یا دردادگاه از طرف او طرح دعوی یا دفاع نماید.

مساله 2251- سفیه یا ورشکسته ای که توسط حاکم شرع از تصرف در اموال خود منع شده - چون حق تصرف دراموال خود را ندارد - نمی تواند برای تصرف در اموال خود وکیل بگیرد.

مساله 2252- وکالت تنها در مواردی صحیح است که شرعا مباشرت شخص در آن شرط نباشد، پس در مواردی - همچون قسم خوردن و شهادت دادن نزد حاکم شرع و عبادات بدنی مثل نماز و روزه - که مباشرت شرط می‎باشدوکیل گرفتن صحیح نیست، اما در عبادات مالی مثل پرداخت زکات و خمس وکالت مانعی ندارد.

مساله 2253- در وکالت خواندن صیغه عربی شرط نیست، بلکه اگر انسان به دیگری بفهماند که او را وکیل کرده و اوهم بفهماند که قبول نموده - مثلا مال خود را به کسی بدهد که برای او بفروشد و او هم آن مال را بگیرد - وکالت صحیح است.

مساله 2254- اگر اصل وکالت وکیل را به شرطی معلق نمایند صحیح نیست، ولی اگر وکالت معلق نباشد و موردوکالت را مشروط به شرطی نمایند اشکال ندارد.

مساله 2255- موکل - یعنی کسی که دیگری را وکیل می‎کند - و نیز کسی که وکیل می‎شود باید بالغ و عاقل باشند و ازروی قصد و اختیار اقدام کنند، ولی بچه ای که خوب و بد را تشخیص می‎دهد اگر فقط در خواندن صیغه وکیل شود وآن را با توجه به معنا و شرایطش بخواند صیغه ای که خوانده صحیح است.

مساله 2256- وکیل شدن شخص سفیه و ورشکسته مانعی ندارد.

ناوبری کتاب