صفحه ۳۵۱

حاصل می‎شود، به همان اکتفا شود و به درجه بالاتر عمل نکنند، خصوصا اگر طرف اوشخصی باشد که این عمل موجب هتک او می‎شود.

مساله 1984- اگر اعراض نمودن و ترک معاشرت با گناهکار موجب تخفیف معصیت می‎شود یا احتمال تخفیف داده شود، واجب است اعراض شود، هر چند بداند که گناهکار معصیت را به طور کلی ترک نخواهد کرد. و این امر درصورتی است که با مراتب دیگر نتواند از معصیت جلوگیری کند.

مساله 1985- اگر علما و روحانیون احتمال دهند که اعراض از دستگاه ستمگر موجب تخفیف ظلم و تغییر سیاست ظالمانه آنان می‎گردد، واجب است از آنان اعراض کنند و به مسلمانان اعراض خود را بفهمانند.

مساله 1986- اگر ارتباط علمای اسلام با ستمگران موجب تقویت یا تبرئه و یا مشروعیت کار آنان نزد افراد بی اطلاع می‎شود یا موجب جرات آنان یا هتک مقام علم و روحانیت می‎گردد، ترک آن ارتباط واجب است، ولی اگر ارتباط باآنان موجب تخفیف ظلم باشد، باید آنچه اهمیت آن بیشتر است مراعات شود.

مرتبه دوم - امر به معروف و نهی از منکر را با زبان انجام دهد، پس با احتمال تاثیر و وجود دیگر شرایط واجب است گنهکار را از انجام گناه نهی کند، و به کسی که واجب را ترک کرده به انجام آن دستور دهد.

مساله 1987- اگر احتمال دهد پند و اندرز در گنهکار اثر می‎کند، باید به آن اکتفا کند و از آن فراتر نرود، ولی اگر موعظه موثر نباشد، چنانچه احتمال دهد امر و نهی موثر است باید امر و نهی کند، گرچه متوقف بر سختگیری و درشتی درگفتار باشد. ولی باید از دروغ و یا گناه دیگر بپرهیزد.

مرتبه سوم - استفاده از قدرت و زور، پس اگر انسان بداند یا مطمئن شود شخص بدون اعمال قدرت و زور واجب رابجا نمی آورد یا منکر را رها نمی کند، واجب است از قدرت و زور استفاده کند، به شرط آنکه از قدر لازم تجاوزننماید.

مساله 1988- اگر جلوگیری از گناه متوقف بر گرفتن دست گناهکار یا خارج کردن وی از محل انجام گناه یا گرفتن ابزارگناه یا تصرف در آن باشد، جایز بلکه واجب است انجام شود، ولی نابود کردن اموال محترم او جایز نیست و موجب ضمان است، مگر آنکه جلوگیری از گناه مهم به آن وابسته باشد که ظاهرا در این صورت ضامن نیست.

مساله 1989- برای جلوگیری از گناه ارتکاب گناه دیگر جایز نیست، اما اگر گناه از مواردی باشد که مورد اهتمام شارع مقدس است و به هیچ وجه به آن راضی نیست - مثل قتل نفس

ناوبری کتاب