تابستانی و زمستانی و چیزهایی که به آنها احتیاج دارد، و لازم نیست آنها را برای مخارج زندگی خود بفروشد. و فقیری که اینها را ندارد، چنانچه احتیاج داشته باشد میتواند از زکات خریداری نماید.
مساله 1847- فقیری که یادگیری صنعت برای او دشوار نیست باید یاد بگیرد و با گرفتن زکات زندگی نکند، ولی تاوقتی مشغول یاد گرفتن است میتواند زکات بگیرد، و چنانچه قدرت بر کار و کسبی دارد که با شان و موقعیت اجتماعی او مناسب نیست، و یا به خاطر پیری یا مرض و ضعف کار کردن برای او دشوار است، میتواند کار نکند و اززکات استفاده نماید.
مساله 1848- کسی که میگوید فقیرم و پیش از این فقیر نبوده، یا معلوم نیست فقیر بوده یا نه، اگر از ظاهر حالش اطمینان یا گمان پیدا شود میتوان به او زکات داد، ولی کسی که پیش از این فقیر بوده و اینک نیز میگوید فقیرم، گرچه انسان از گفته او اطمینان یا گمان پیدا نکند میتواند به او زکات دهد.
مساله 1849- چیزی را که انسان بابت زکات به فقیر میدهد لازم نیست به او بگوید که زکات است، بلکه اگر فقیرخجالت بکشد، بهتر است به طوری که دروغ نشود به صورت هدیه بپردازد، ولی باید قصد زکات نماید.
مساله 1850- اگر در جایی که میخواهد زکات بدهد مستحقی نباشد و نتواند زکات را به مصرف دیگری که برای آن معین شده برساند و امید هم نداشته باشد که بعدا مستحقی پیدا کند، باید زکات را به جای دیگر ببرد و به مصرف زکات برساند، ولی مخارج بردن به آنجا بنابراحتیاط واجب به عهده خود اوست، و اگر در محافظت آن کوتاهی نکند وزکات تلف شود ضامن نیست.
مساله 1851- اگر در محل زکات دهنده مستحق پیدا شود میتواند زکات را به جای دیگر ببرد، ولی مخارج بردن به آنجا را باید از خودش بپردازد. و اگر زکات تلف شود ضامن است، مگر اینکه به دستور حاکم شرع برده باشد، و اگربدون دستور بوده و فقط با اجازه او برده است بنابراحتیاط ضامن میباشد.
مساله 1852- اگر به خیال اینکه کسی فقیراست به او زکات بدهد و بعد بفهمد فقیر نبوده، یا ) از روی ندانستن مساله به کسی که میداند فقیر نیست زکات داده است دو صورت دارد:
الف - چنانچه چیزی را که به او داده باقی باشد، باید از او بگیرد و به مستحق بدهد.
ب - اگر چیزی را که به او داده از بین رفته باشد، چنانچه کسی که آن چیز را گرفته خودش را مستحق نمی دانسته و یقین داشته یا احتمال میداده که آنچه به او میدهند زکات است، انسان