صفحه ۳۲۵

تابستانی و زمستانی و چیزهایی که به آنها احتیاج دارد، و لازم نیست آنها را برای مخارج زندگی خود بفروشد. و فقیری که اینها را ندارد، چنانچه احتیاج داشته باشد می‎تواند از زکات خریداری نماید.

مساله 1847- فقیری که یادگیری صنعت برای او دشوار نیست باید یاد بگیرد و با گرفتن زکات زندگی نکند، ولی تاوقتی مشغول یاد گرفتن است می‎تواند زکات بگیرد، و چنانچه قدرت بر کار و کسبی دارد که با شان و موقعیت اجتماعی او مناسب نیست، و یا به خاطر پیری یا مرض و ضعف کار کردن برای او دشوار است، می‎تواند کار نکند و اززکات استفاده نماید.

مساله 1848- کسی که می‎گوید فقیرم و پیش از این فقیر نبوده، یا معلوم نیست فقیر بوده یا نه، اگر از ظاهر حالش اطمینان یا گمان پیدا شود می‎توان به او زکات داد، ولی کسی که پیش از این فقیر بوده و اینک نیز می‎گوید فقیرم، گرچه انسان از گفته او اطمینان یا گمان پیدا نکند می‎تواند به او زکات دهد.

مساله 1849- چیزی را که انسان بابت زکات به فقیر می‎دهد لازم نیست به او بگوید که زکات است، بلکه اگر فقیرخجالت بکشد، بهتر است به طوری که دروغ نشود به صورت هدیه بپردازد، ولی باید قصد زکات نماید.

مساله 1850- اگر در جایی که می‎خواهد زکات بدهد مستحقی نباشد و نتواند زکات را به مصرف دیگری که برای آن معین شده برساند و امید هم نداشته باشد که بعدا مستحقی پیدا کند، باید زکات را به جای دیگر ببرد و به مصرف زکات برساند، ولی مخارج بردن به آنجا بنابراحتیاط واجب به عهده خود اوست، و اگر در محافظت آن کوتاهی نکند وزکات تلف شود ضامن نیست.

مساله 1851- اگر در محل زکات دهنده مستحق پیدا شود می‎تواند زکات را به جای دیگر ببرد، ولی مخارج بردن به آنجا را باید از خودش بپردازد. و اگر زکات تلف شود ضامن است، مگر اینکه به دستور حاکم شرع برده باشد، و اگربدون دستور بوده و فقط با اجازه او برده است بنابراحتیاط ضامن می‎باشد.

مساله 1852- اگر به خیال اینکه کسی فقیراست به او زکات بدهد و بعد بفهمد فقیر نبوده، یا ) از روی ندانستن مساله به کسی که می‎داند فقیر نیست زکات داده است دو صورت دارد:

الف - چنانچه چیزی را که به او داده باقی باشد، باید از او بگیرد و به مستحق بدهد.

ب - اگر چیزی را که به او داده از بین رفته باشد، چنانچه کسی که آن چیز را گرفته خودش را مستحق نمی دانسته و یقین داشته یا احتمال می‎داده که آنچه به او می‎دهند زکات است، انسان

ناوبری کتاب