صفحه ۲۰۵

نمازش را شکسته بخواند.

مساله 1112- مبدا هشت فرسخ آخرین ساختمانهای شهر است، و در این جهت بلاد صغیره و کبیره (شهرهای کوچک و بزرگ) فرقی ندارند، مگر آنکه محله های یک شهر بزرگ به گونه ای از یکدیگر دور و جدا باشند که چند محل حساب شوند، و شخصی را که از یک محله به محله دیگر رفته بگویند مسافرت کرده است.

شرط دوم - آنکه از ابتدا قصد هشت فرسخ را داشته باشد.

مساله 1113- اگر به جایی که کمتر از هشت فرسخ است مسافرت کند و پس از رسیدن به آنجا قصد کند به جایی برودکه با هم هشت فرسخ می‎شود، چون از ابتدا قصد هشت فرسخ را نداشته باید نماز را تمام بخواند، ولی اگر بخواهد ازآنجا هشت فرسخ برود یا چهار فرسخ برود و به وطنش یا جایی که می‎خواهد ده روز بماند برگردد که مجموع رفت وبرگشت فعلی هشت فرسخ می‎شود، باید نماز را شکسته بخواند.

مساله 1114- مسافر در صورتی باید نماز را شکسته بخواند که تصمیم داشته باشد هشت فرسخ برود، پس کسی که ازشهر بیرون می‎رود و مثلا قصدش این است که اگر رفیق پیدا کند سفر هشت فرسخی برود، چنانچه اطمینان دارد رفیق پیدا می‎کند باید نماز را شکسته بخواند، و اگر اطمینان ندارد باید تمام بخواند.

مساله 1115- کسی که نمی داند سفرش چند فرسخ خواهد بود - مانند کسی که در جستجوی گمشده می‎رود - بایدنماز را تمام بخواند، ولی هنگام برگشتن تا وطنش یا جایی که می‎خواهد ده روز در آنجا بماند اگر هشت فرسخ یا بیشترباشد باید نماز را شکسته بخواند. همچنین اگر در بین رفتن قصد کند که چهار فرسخ برود و برگردد، چنانچه رفتن وبرگشتن هشت فرسخ شود باید نماز را شکسته بخواند.

مساله 1116- کسی که قصد هشت فرسخ مستقیم یا چهار فرسخ رفت و برگشت را دارد - اگرچه در هر روز مقدار کمی راه برود - هنگامی که از مبدا به اندازه ای دور شود که ساختمانهای شهر را نبیند و صدای متعارف اذان آن شهر را نشنودوارد محدوده سفر شده، و چنانچه بخواهد نماز بخواند باید شکسته بجا آورد.

مساله 1117- کسی که در سفر در اختیار دیگری است - مانند خدمتگزاری که از خود اختیار ندارد و یا متهمی که بامامور سفر می‎کند - اگر می‎داند که سفر او هشت فرسخ یا بیشتر است باید نماز را شکسته بخواند، و اگر نمی داندبنابراحتیاط بپرسد، ولی اگر نمی تواند بپرسد نماز خود را تمام بخواند.

مساله 1118- کسی که در سفر در اختیار دیگری است، اگر بداند یا گمان داشته باشد که

ناوبری کتاب