صفحه ۱۶

فراگیری آنها نمود:

1. اجتهاد: یعنی قدرت بررسی و استنباط دستورات دین از منابع فقه با آگاهی دقیق و عمیق از آن منابع، و نیز آشنایی به اصول و قواعد استنباط و دیدگاههای علما و فقهای پیشین و در نهایت صاحب نظر و متخصص شدن در فهم وظایف شرعی، هر مسلمانی در صورت رسیدن به این مرحله باید به نظر خود عمل کند و عمل به نظر دیگران برای اوصحیح نیست.

2. تقلید: یعنی رجوع کردن به مجتهدین واجد شرایط و صاحب نظرانی که در به دست آوردن دستورات و وظایف دینی متخصص و کارشناس شده اند، چنانکه همه مردم در کارهای روز مرة خود در رشته ای که تخصص ندارند به متخصص خبره و مورد اطمینان رجوع می‎کنند. و احتیاط در فروع دین علاوه بر دشواری آن برای همه افراد میسرنیست، پس کسی که خود مجتهد نباشد، نوعا ناچار است به مجتهد یعنی متخصص و کارشناس در مسائل دینی مراجعه و از او تقلید نماید.

البته باز تاکید می‎شود که تقلید فقط در احکام و دستورات عملی دین است و در اصول دین و امور اعتقادی تقلید جایزنیست و کفایت نمی کند، زیرا در اصول دین باید ایمان و باور داشت، به همین دلیل کافی نیست که ما اعتقادات را ازگفته پدر یا مادر یا هر شخص دیگری بدون دلیل بپذیریم، بلکه سوال و تحقیق لازم است تا یقین کنیم.

تا اینجا خلاصه ای از عقاید اسلامی مورد بررسی قرار گرفت، تفصیل و توضیح بیشتر و همچنین آشنایی با سایرمعارف و اخلاقیات اسلام را باید در کتابهای مفصل و استدلالی جستجو نمود.

ناوبری کتاب