ظاهری امر معقولی نیست، با مفاد آیه شریفه: (و ما قتلوه و ما صلبوه ) نیز تناسبی ندارد، زیرا مفاد آیه که نفی قتل و صلب است این است که آنان عیسی بن مریم (ع) را نکشتند و نه حتی به صلیب آویختند، بلکه امر برای آنان مشتبه شد؛ نه این که آنان او را نکشتند و به صلیب نیاویختند و خدا مباشرتا او را به سوی خود رفع نمود.
از این آیه استفاده میشود، آن کسی که یهود او را به دار آویخته و کشتند شخص دیگری بوده است؛ و - بنابر نقل بعضی از مورخین - نام او نیز مسیح بوده است و با زمان حضرت مسیح بیش از پانصد سال فاصله زمانی داشته است.
4 - ظاهر سیاق آیه شریفه: (بل رفعه الله الیه و کان الله عزیزا حکیما) که به نحو اضراب بعد از آیه: (و قولهم انا قتلنا المسیح عیسی ابن مریم رسول الله و ما قتلوه و ما صلبوه...) ذکر شده این است که رفع عیسی (ع) منحصر به روح آن حضرت نمی باشد تا گفته شود: منافاتی با موت ایشان ندارد؛ بلکه ظاهر رفع، رفع همان کسی است که یهود ادعای قتل و صلب او را میکردند و آن، همان روح و جسم حضرت عیسی (ع) بود. پس مرفوع نیز باید همان عیسای متجسد باشد؛ و شاید آن حضرت در یکی از کره های آسمانی ساکن باشد.
5 - روایات زیادی از طرق شیعه و سنی از پیامبراکرم (ص) نقل است مبنی بر این که: "هنگام ظهور حضرت مهدی (عج) حضرت عیسی (ع) بر او نازل میشود و...".عیون اخبار الرضا7، ج 1، ص 218؛ الامالی، صدوق، ص 287؛ المصنف، ج 11، ص 399؛ فتح الباری، ج 6، ص 358؛ فیض الغدیر، ج 6، ص 23، ح 8262. شکی نیست که ظاهر لفظ نزول دلالت بر زنده بودن حضرت عیسی (ع) میکند، و تأویل آن به معنای زنده شدن بعد از موت خلاف ظاهر و بدون قرینه و دلیل است.
البته با این همه، دلیل قاطعی هم بر زنده بودن آن حضرت (ع) وجود ندارد و ممکن است نزول او در زمان ظهور امام عصر(عج) هم به طور اعجاز و رجعت به عالم دنیا باشد. والله العالم.