صفحه ۵۵۷

به فرزند تحقق چنین جرمی بسیار نادر است، قصاص پدر دارای مصلحت دانسته نشده است؛ ولی علاوه بر مجازات و عقاب اخروی وی، مجازات دنیوی دیگری مثل تعزیر و دیه برای او در نظر گرفته شده است.

و از آن جا که حکم اولی در قتل عمد، جواز قصاص است و در ادله شرعیه تنها پدر استثناء شده است، تعمیم استثناء به مادر بدون دلیل است، هرچند احتیاط در آن بسیار به جا و مناسب است.

در مورد دیه ضربه ای که موجب عدم ضبط ادرار یا مدفوع شود، حتی بر فرض آن که در زن و مرد به یک اندازه موجب تعسر شود در ادله معتبر شرعی، دیه مرد - مثل سایر موارد دیه - دو برابر زن قرار داده شده است؛ زیرا همان طور که قبلا اشاره شد میزان دیه براساس عوامل مختلفی تعیین شده است و میزان تعسر مادی تنها عامل مؤثر در مقدار آن نیست، بلکه گاه در مواردی که از نظر مادی عسر کمتری وجود دارد دیه بیشتری ثابت شده است. به عنوان مثال دیه از بین بردن موی سر یا صورت که اگر بعدا بروید ثلث دیه ثابت است، در حالی که در از بین بردن یک انگشت یک دهم دیه ثابت است؛ و این شاید به خاطر خفت و اهانتی باشد که معمولا از بین بردن موی سر و صورت برای مجنی علیه به دنبال دارد.

در مواردی که زن علاوه بر دیه، مهرالمثل می‎گیرد به جهت تعدد جنایت و آسیبی است که خود موجب تعدد و سنگین تر شدن جریمه و مجازات می‎شود. لذا با این که برای جان انسان یک دیه بیشتر وجود ندارد ولی اگر جنایات متعددی بر او وارد شود مثل قطع دست و پا، هرچند در اثر یک فعل باشد، چندین دیه کامل ثابت می‎شود.

اما تفاوت ارزش شهادت زن و مرد نیز به معنای تفاوت ارزش معنوی آنان نیست، بلکه به جهت خصوصیات روحی و روانی آنان از جمله غلبه عاطفه نوع زنان است که گرچه به جای خود نه تنها نقص به حساب نمی آید بلکه کمال آنان نیز محسوب می‎شود، ولی در ارزش قضایی شهادت، تأثیر منفی دارد و لذا با احتیاط بیشتری شهادت آنان قبول می‎شود.

ناوبری کتاب