- همان گونه که در کتاب "دراسات فی ولایة الفقیه"دراسات فی ولایة الفقیه و فقه الدولة الاسلامیة، ج 2، ص 315. به تفصیل بحث شده است - ذکر تازیانه در روایات فوق از آن جهت بوده که تازیانه در آن روزگار رایج ترین و آسان ترین و شاید مؤثرترین وسیله جهت بازداشتن مجرمین از تکرار جرم بوده است، نه این که خصوصیتی پنهان در آن نهفته باشد.
با دقت در لسان روایات مربوط به حدود و تعزیرات بسا به دست میآید که تشریع آن ها برای اصلاح فرد و جامعه و بازداشتن افراد خاطی و مجرم از تکرار جرم و تأدیب آن ها میباشد، نه این که دارای اسراری مرموز باشند که قابل فهم برای عرف و عقلا نباشد. و اصلاح و تربیت جوامع و افراد از اموری است که متأثر از شرایط زمانی و مکانی میباشد، و از این جهت برخورد با جرایم و تعزیر مجرمین مختلف، نیاز به کارشناسی دقیق دارد.
از سوی دیگر مجازات از قبیل دخالت در محدوده سلطه دیگری است؛ و براساس اصل اولی مستفاد از عقل و شرع، تصرف در سلطه دیگری بدون رضایت او جایز نیست مگر در مواردی که شارع آن را تجویز نموده و نوعی ولایت و سلطه بر غیر را مشروعیت داده باشد؛ مثل برخی از مراتب امر به معروف و نهی از منکر و نیز اجرای حدود الهی با رعایت شرایط و ضوابط هریک از آن ها و یا مواردی که افراد با پذیرفتن قانون به اجرای آن ها در مورد خود رضایت داده اند. اما در مورد تعزیرات قدر متیقن آن است که حاکم شرع واجد شرایط تا جایی بر مجرم سلطه دارد و میتواند او را تعزیر کند که در راه تأدیب و اصلاح وی باشد؛ بنابراین اگر توسط کارشناسان غیر وابسته به حاکمیت تشخیص داده شود که با مجازات خفیفی میتوان مجرم را تأدیب و اصلاح نمود، دلیلی از شرع و عقل بر جواز مجازات شدید وجود ندارد. و اساسا ویژگی عدالت حاکم واجد شرایط - که از شرایط اساسی مشروعیت سلطه وی میباشد - اجازه مجازاتی بیش از اندازه و مقدار مورد نیاز را به وی نمی دهد.