شریفه: (ان الذین ارتدوا علی أدبارهم من بعد ما تبین لهم الهدی الشیطان سول لهم...) ؛سوره محمد (47)، آیه 25. "همانا کسانی که پس از روشن شدن حق و راه هدایت برای آنان، به عقب برگشتند [و مرتد شدند] در دام شیطان قرار گرفته اند"، به خوبی استفاده میشود؛ زیرا ارتداد را مقید به تبین و روشن بودن حق و هدایت برای اشخاص فرموده است. آیات دیگری نیز به همین معنا دلالت دارد.
اگر کسی چیزی را ضروری دین بداند و آن را از روی علم و عمد و با انگیزه عناد و جحد با حق و حقیقت انکار نماید و توجه داشته باشد که انکار آن منجر به انکار رسالت پیامبراکرم (ص) میشود، مرتد خواهد بود.
و صرف این که یک مسلمان و شیعه واقعی، عقاید باطلی داشته باشد موجب کفر یا فسق او نمی شود؛ زیرا چه بسا این عقاید باطل، به نظر خودش عقاید حق میباشد.
بنابراین اثبات ارتداد بسیار مشکل میباشد، زیرا یقین و تبین از امور نفسانی غیر مشهود است؛ و از این رو به صرف انکار حق، نمی توان کسی را مرتد شمرد. و در مورد ارتداد و نیز سایر گناهانی که موجب حد یا تعزیر است اگر کوچک ترین شبهه ای در ثبوت آن ها باشد، حد و تعزیر جاری نمی شود.
پیامبراکرم (ص) فرمودند: "ادرأوا الحدود بالشبهات"؛وسائل الشیعة، ج 28، ص 47، ح 4. "با شک و شبهه اجرای حدود را متوقف کنید". و اگر مرتکب یکی از گناهان ذکر شده، قبل از دستگیری توبه کند، یا شبهه توبه در بین باشد، حد از او ساقط میشود.
ارتداد در قرآن
(سؤال) در قرآن آمده است که در دین، هیچ اجباری نیست، ولی در جای دیگری آمده است که اگر دین خود را تغییر بدهید مرتدید و به مرگ محکوم هستید، شما این تضادها را در قرآن چگونه توجیه میکنید؟