الارض ) حکایت از افساد خاصی میکنند که ضرر آن تنها متوجه شخص گناهکار نیست بلکه سلامت عادی یک مجتمع انسانی را برهم میزند؛ ماده "سعی" دلالت میکند بر تلاش و دویدن برای افساد، و هیأت فعل مضارع دلالت دارد بر اصرار و تداوم؛ و هیچ گاه برای حکایت از انجام یک گناه معمولی چنین تعبیری معمول نیست بلکه غلط است.
در این زمینه که آیا نسبت بین دو عنوان "محاربه" و "افساد فی الارض" تباین است یا عموم و خصوص مطلق یا من وجه، و آیا هریک از دو عنوان فوق به تنهایی موضوع مستقل برای احکام مذکوره در آیه محاربه است و یا این که هردو عنوان با هم موضوع واحدی میباشند و هر کدام جزء موضوع است، احتمالات و اقوالی مطرح است.
ممکن است گفته شود: چون موصول "الذین" در جمله: (و یسعون فی الارض فسادا) تکرار نشده است، پس ظاهر آیه این است که این جمله قید جمله: (یحاربون الله و رسوله ) میباشد. بنابراین هردو عنوان با هم موضوع واحدی میباشند برای احکام مذکوره، و هر کدام جزء موضوع میباشد، و در نتیجه احکام برای مطلق محارب نیست بلکه برای محارب مفسد است.
ولی ممکن است بگوییم: موضوع احکام مذکوره در آیه شریفه "سعی در افساد فی الارض" است.
نفس این عنوان تمام موضوع است، و محاربه به معنایی که گذشت یکی از مصادیق بارز آن میباشد، و ذکر آن در آیه شریفه برای اشاره به شأن نزول آن میباشد. و به تعبیر دیگر بین دو عنوان، عموم و خصوص مطلق میباشد و محارب اخص است و موضوع احکام مذکوره عنوان عام میباشد.
پس معنای آیه چنین است: "همانا جزای محاربین با خدا و رسول - چون ساعی در افساد فی الارض میباشند - این است که..." و حکم های چهارگانه به نحو تخییر و یا به نحو ترتیب برحسب مراتب موضوع برای آن ثابت است.
مؤید این احتمال اموری است:
1 - در کتاب حدود از "مراسم" سلا ر بن عبدالعزیز میخوانیم: "و المجرد للسلاح