صفحه ۴۹۹

می‎باشد و با امثال این حکمت ها نمی توان حکم شرعی را به طور قطع ثابت نمود؛ آن هم در موردی که علاوه برخلاف آیه: (و لاتزر وازرة وزر اخری) ، خلاف اصل اولی نیز می‎باشد. و از طرفی عمده مستند فتوای فقها ظاهرا روایت 1 باب 2 دیات "وسائل" است که از سلمة بن کهیل داستان دیه بر عاقله را از حضرت امیر(ع) نقل می‎کند؛ و این روایت:

اولا: هرچند شیخ و صدوق نیز آن را نقل کرده اند، و لکن شهید ثانی در "شرح لمعه" آن را تضعیف کرده است.

ثانیا: مضمون روایت جز نقل قضاوت و حکمی در قضیه خاصی از حضرت امیر(ع) بیش نیست؛ و هیچ ظهوری در حکم شرعی کلی ندارد.

ثالثا: چندین فقره از روایت فوق مورد اعراض فتوایی و عملی اصحاب می‎باشد؛ از جمله:

1 - آن جا که می‎گوید: "فان کان رجل منهم یرثه له سهم فی الکتاب..." که ظهور دارد در وارث بودن بالفعل، و نیز داشتن سهم مفروض در قرآن؛ با این که فتوای اصحاب چنین نیست.

2 - آن جا که می‎گوید: اگر قاتل از ناحیه پدر و مادر بستگان مساوی دارد دو ثلث دیه بر بستگان مرد از ناحیه پدر قاتل، و یک سوم آن بر بستگان مرد از ناحیه مادر او می‎باشد.

3 - آن جا که می‎گوید: اگر از ناحیه هیچ کدام از پدر و مادر بستگانی ندارد دیه بر اهل شهر (موصل) توزیع می‎شود.

با این حال چگونه می‎توان به صدر این روایت برای مدعا استناد نمود؟

از طرف دیگر چگونه می‎توان اجماع علمای شیعه را در این مسأله ادعا نمود، با این که شیخ در "نهایه" و ابن براج در "مهذب" از بعضی اصحاب نقل می‎کنند که اگر قاتل در قتل خطا تمکن مالی دارد عاقله دیه را از او دریافت می‎کند، و همین نظر را شیخ مفید در "مقنعه" صفحه 737 و نیز سلا ر در "مراسم" اختیار نموده اند.

جواب: 1 - در قتل خطای محض، ثبوت دیه بر عاقله بین همه فقهای شیعه و سنی اجماعی است، و روایات فریقین بر آن دلالت دارد؛ و جمعی از فقهای سنت دیه در قتل شبه عمد را نیز بر عاقله می‎دانند. و بالاخره این مسأله از نظر فقهی مورد تردید نیست، و ظاهرا یک امر عقلایی است که مورد امضای شارع قرار گرفته است. زیرا در

ناوبری کتاب