صفحه ۴۸

4 - شفاعتی که در قرآن مطرح است و مورد اعتقاد ما می‎باشد با شفاعت در آیین مسیحیت و خرید و فروش بهشت توسط کلیسا تفاوت اساسی دارد؛ قرآن شرط اصلی شفاعت شافعین را اذن خداوند و رضایت او می‎داند: (و لایشفعون الا لمن ارتضی ) ؛سوره انبیاء (21)، آیه 28. "و شفاعت نمی کنند مگر در مورد کسی که مورد رضایت خداوند باشد". (ما من شفیع الا من بعد اذنه) ؛سوره یونس (10)، آیه 3. "هیچ شفیعی نیست مگر بعد از اذن او [خداوند]". شفاعت شافعین در قیامت همانند هدایت اولیای خداوند در دنیا وسایل و اسبابی بیش نمی باشد و هدایت حقیقی و شفاعت اصلی متعلق به خداوند می‎باشد. علاوه بر این که شفاعت از ریشه "شفع" به معنای جفت و ضمیمه است و لازمه آن، داشتن سنخیت انسان مورد شفاعت با اولیای خداوند و صلاحیت نفسانی اوست که زمینه املاء حق تعالی و شفاعت شافعین می‎باشد. و این زمینه باید در دنیا با ایمان و عمل صالح هر چند به طور ناقص فراهم گردد. و مقصود از (لمن ارتضی ) در آیه فوق همین است.

5 - یکسان بودن پیامبران و امامان (ع) با سایر مردم در پاسخ گویی به کارهایشان و داشتن مسئولیت نسبت به آنچه عمل می‎کنند - که از آیه شریفه: (کل نفس بما کسبت رهینة ) ؛سوره مدثر (74)، آیه 38. "هر کس در گرو کردار خویش است" استفاده می‎شود - دلیل بر عدم لزوم عصمت آنان نمی باشد؛ زیرا معنای عصمت عدم امکان عقلی گناه نیست، بلکه به این معنا است که معصومین (ع) به خاطر قوت ایمان و یقین آنان به مبدأ و معاد و پاداش و مجازات های آخرتی گناهی از آنان سر نمی زند. به علاوه از قرآن و روایات استفاده می‎شود که مسئولیت پیامبران و امامان (ع) و پاسخ گویی آنان در برابر خداوند از دیگران سنگین تر و مشکل تر می‎باشد.

6 - بی رغبتی حضرت امیر(ع) به امر حکومت به معنای این نیست که اصولا اسلام

ناوبری کتاب