روحی زنان تناسبی ندارد، نظیر جهاد. از این رو از زنان برداشته شده است نه از باب تحقیر زنان، بلکه از باب تناسب اختیارات و وظایف با توان و قدرت بدنی و روحی که در حقیقت ارفاق به آن ها و حمایت از آنان نیز محسوب میگردد. البته با تحولات عمیق اجتماعی جوامع بشری، امکان تحول در ساختار و روحیات مذکور در زنان وجود دارد، و با فرض تحول، دلیلی وجود ندارد که صرف جنسیت مانع از قضاوت و رهبری آنان باشد. در رابطه با اصل مسأله میتوانید به جلد اول کتاب این جانب: "دراسات فی ولایة الفقیه" صفحه 353 به بعد یا ترجمه آن مراجعه کنید.
ملاک تقلید از زن
(سؤال) یکی از مسائل مهم در زمینه تحولاتی که نسبت به قشر زنان پیدا شده است مسأله مرجعیت زنان است، و این که آیا زنان مجتهد میتوانند برای دیگر زنان یا عموم زنان و مردان مرجع تقلید باشند؟ در صورت امکان، پاسخ این مسأله را بیان فرمایید.
جواب: با جدا کردن مسأله افتاء و تقلید از دو منصب ولایت و قضاوت و توجه به خصوص مسأله افتاء و تقلید، اگر دلیل بر جواز تقلید از مجتهد، اخبار مأثوره از ائمه (ع) باشد، ممکن است گفته شود اخبار مأثوره، از مجتهد زن منصرف است؛ ولی ظاهرا عمده دلیل بر مسأله تقلید، همان گونه است که در علم پزشکی و سایر علوم و صنایع تخصصی انجام میشود، بدین گونه که جاهل به متخصص و کارشناس مراجعه میکند و با وثوق و اطمینان به تشخیص او عمل میکند. و بر این اساس نزد عقلای جهان تفاوتی بین کارشناس زن و مرد وجود ندارد؛ زیرا ملاک، تخصص و اعلمیت اوست در آن رشته.
تفاوت زن امروز با زن دیروز
(سؤال) نمی توان زنان امروز را با زنان اعصار و قرون گذشته مقایسه نمود، زیرا ما در زنان زمان خود تکاملی در عرصه علم و عمل و عقل و حتی احساسات آن ها مشاهده