دلالت دارد بر جواز مشورت با زنانی که عقل و تجربه آنان به اثبات رسیده است. و نیز روایاتی که به طور کلی شرایط مشاوره را ذکر میکنند؛ مانند روایت: "مشاورة العاقل الناصح رشد و یمن و توفیق من الله، فاذا أشار علیک الناصح العاقل فایاک و الخلاف فان فی ذلک العطب"؛وسائل الشیعة، ج 12، ص 42، باب 22، ح 6. "مشورت با انسان عاقل و خیرخواه موجب رشد و برکت است و توفیقی از طرف خداوند میباشد. پس هرگاه چنین انسانی نظر مشورتی خود را ارائه کرد مبادا خلاف آن را عمل کنی که موجب هلاکت است".
در بعضی از این گونه روایات به جای صفت "ناصح" صفت "ورع" ذکر شده است. و حضرت امیر(ع) فرمودند: بهترین کسی که با او مشورت میکنی افراد عاقل و دانا و دارای تجربه و تدبیر میباشند.غرر الحکم و درر الکلم، ج 3، ص 367، ح 4767. و این تعبیرات قطعا شامل زنانی که دارای صفات مذکور باشند نیز میشود، و قهرا این دسته زنان از اطلاق روایات دال بر نهی از مشورت با زنان خارج خواهند بود.
از سوی دیگر باید گفت: با اغماض از آنچه گفته شد، شمول روایات دال بر نهی از مشورت با زنان نسبت به همه زنان حتی زنان دارای قوت عزم و اراده و دارای تجربه، موقوف است بر احراز اطلاق مقامی برای روایات مربوطه؛ در صورتی که چنین اطلاقی احراز نشده است. و از مجموع آن ها استفاده میشود که ملاک اصلی در مشورت این است که مشاور انسان اهل تعقل و تدبیر بوده و خیرخواه انسان باشد و درصدد خیانت نباشد، خواه زن باشد یا مرد.
همچنین باید گفت جامعه انسانی که باید مهد تربیت و رشد و رسیدن انسان ها به کمال باشد، به چنین هدفی نائل نمی شود جز در پرتو دو عامل مهم: یکی نیروی تعقل و تدبیر و تفکر که غالبا در مردها بیشتر است، و دیگری نیروی احساس، عاطفه و محبت و رأفت که نوعا در زنان بیشتر میباشد. و این دو نیرو همچون دو بال پرواز و