پیامبر را اذیت میکنند و میگویند او اذن [گوشی ] است. بگو [ای پیامبر به آنان ] او اذن خیر است".
به علاوه پیامبراکرم (ص) که به خوبی از عواقب سوء ظن درباره همسران خود آگاه است و میداند اگر عفت همسران او لکه دار شود به مسئولیت نبوت و دعوت او ضربه وارد میشود، چگونه ممکن است از این دلیل عقلی غافل باشد و تحت تأثیر جو کاذب مخالفان اسلام قرار بگیرد؟! البته اصل نگرانی و ناراحتی آن حضرت از چنین پیشامدی قابل انکار نیست، زیرا لازمه بشر بودن پیامبر(ص) این است که از حوادث تلخ ناراحت و غمناک شود.
نقاط ضعف دیگری در روایات منقول از طریق اهل سنت هست، که علاقه مندان میتوانند به تفسیر شریف "المیزان" مراجعه نمایند.المیزان فی تفسیر القرآن، ج 15، ص 101 به بعد.
3 - مطابق روایات شیعه و سنی آیه شریفه: (عبس و تولی...) سوره عبس (80)، آیه 1. در مورد "عبدالله بن ام مکتوم" که نابینا بود نازل شده است. او در حالی که پیامبر(ص) مشغول صحبت با بعضی سران قریش در مورد اسلام بود بر آن حضرت وارد شد و صحبت پیامبر(ص) را قطع کرد و مکررا گفت: قرآن را به من تعلیم کن.
مطابق روایات شیعه، شخص عبوس کننده که در جمع حاضر نزد پیامبر(ص) از ابن ام مکتوم اعراض و به او بی اعتنایی نمود شخصی از بنی امیه بود. در "تفسیر قمی" آمده است که او عثمان بوده است.
در تفسیر "المیزان" آمده: سیاق آیات دلالت نمی کند بر این که مقصود پیامبر اکرم (ص) است، بلکه دلالت میکند بر این که شخص اعراض کننده دیگری میباشد؛ زیرا پیامبراکرم (ص) برای دشمنان خود نیز عبوس نمی کرد چه رسد به مؤمنین که برای ارشاد نزد پیامبر(ص) میآمدند. وانگهی توصیفی که در آیات بعد ذکر شده نظیر توجه به اغنیا و پشت کردن به فقرا هرگز با صفات و مشی پیامبراکرم (ص) تناسبی ندارد. و خداوند در اوایل بعثت در سوره "قلم" که به حسب روایات مربوط به شأن نزول قرآن، بعد از سوره علق؛ یعنی اولین سوره نازل شده قرآن، نازل شد خطاب به آن حضرت فرمود: (و انک لعلی خلق عظیم) .سوره قلم (68)، آیه 4. پس چگونه معقول است که در سال های بعد که قهرا او با تعالیم الهی کامل تر گردیده است او را مورد سرزنش و توبیخ قرار دهد؛ زیرا کسی که از نظر قرآن دارای خلق عظیم و صفات پسندیده و عالی است هرگز توجه خاص به اغنیا و اعراض از فقرا نمی کند.برای توضیح بیشتر مراجعه شود به المیزان فی تفسیر القرآن، ج 20، ص 203 و 204.
بنابراین اگر فرضا ظهور بدوی بعضی آیات این سوره یا بعضی روایات این باشد که مقصود، پیامبراکرم (ص) است، با توجه به قرینه عقلی مورد اشاره و نیز صریح آیه شریفه: (انک لعلی خلق عظیم) و دیگر آیات مربوط به پیامبراکرم (ص) مانند آیه شریفه: (فبما رحمة من الله لنت لهم و لو کنت فظا غلیظ القلب لا نفضوا من حولک) سوره آل عمران (3)، آیه 159. باید از ظهور مذکور دست برداشت؛ همان گونه که در مواردی همچون (ثم استوی علی العرش) سوره اعراف `(7)، آیه 54؛ سوره یونس (10)، آیه 3؛ سوره رعد (13)، آیه 2. از ظاهر آن به خاطر دلیل عقلی دست برداشته میشود. و بر فرض این که مرجع ضمیر در آیه، خود پیامبراکرم (ص) باشد باید توجه شود که اعراض از عبدالله بن ام مکتوم که برحسب منقول وسط سخن حضرت پریده و سخن ایشان را قطع کرده کار گناهی نبوده است، زیرا عمل ابن ام مکتوم نوعی اسائه ادب نسبت به پیامبر(ص) بوده و شاید حضرت میخواستند با این اعراض، او را متوجه خطای خودش بکنند. و در هر حال در این فرض، عمل پیامبر(ص) بیش از ترک اولی نبوده است.