3 - بردگی در اسلام یک مجازات نبود، تا گفته شود: زنان اسیران جنگی و فرزندان آن ها چه گناهی داشتند؛ بلکه در آن شرایط که چاره ای جز آن نبود، اسلام با برده گرفتن اسرای جنگی کافر و مشرک درصدد نجات آنان از کفر و شرک بود و بنابر این بود که آنان بدین وسیله از محیط کفر و فساد خود به یک محیط سالم و توحیدی آورده شوند تا به تدریج با اختیار و انتخاب خود جذب اسلام شوند وآزاد گردند، همان گونه که به شهادت تاریخ چنین شد. برده گرفتن زنان و فرزندان اسیران جنگجو نیز فلسفه و هدفی جز این نداشت. اگر زنان و فرزندان اسیران جنگی به بردگی گرفته نمی شدند با نداشتن سرپرست، در زندگی قطعا گرفتار مشقت و رنج و احیانا فساد میشدند. از این رو اسلام تأکید خاصی روی اسیران و زنان و فرزندان آنان و حفظ شخصیت انسانی آن ها داشت و شرایط سختی را برای برده داران در جهت تأمین نیازهای آنان و حفظ شخصیت آنان مقرر نمود که در تاریخ ثبت شده است.
4 - در عین حال، اسلام راه های زیادی را برای آزاد شدن و آزاد نمودن بردگان باز کرد و ثواب زیادی را برای آزاد کردن برده قرار داد و اساسا برای کفاره برخی گناهان آزاد کردن برده را واجب شمرده است که در کتب روایی و فقهی به تفصیل ذکر شده است.
5 - جواز برده گرفتن در اسلام یک حکم ثابت و همیشه بالفعل نمی باشد که هیچ قابل تغییر نباشد، بلکه بعید نیست گفته شود یک حکم حکومتی بوده است که پیامبر اسلام (ص) به عنوان حاکم به حق در آن شرایط - که ذکر شد - آن را مقرر کرده و از این رو در برخی موارد کافر اسیر را برده نگرفته بلکه او را فدیه داده یا آزاد میکردند. و لذا با تغییر شرایط جوامع انسانی که هم موضوع حکم تغییر کرده، و هم مصالح و مفاسدی که مبنای حکم حکومتی است دستخوش تحول و تغییر شده است نمی توان به فعلیت و بقای حکم سابق به طور دوام و در همه شرایط فتوا داد؛ زیرا برده گرفتن، یک سیره عمومی مرسوم بود که پیامبر(ص) تحت شرایطی به آن عمل مینمود و عمل پیامبر(ص) اطلاق ندارد تا به اطلاق آن بتوان به عنوان حجتی پایدار تمسک کرد، بلکه قدر متیقن