صفحه ۴۲

نجومی پیش گویی کرده باشد که به زودی مریض خواهد شد و لذا مریض شدن خود را به اعتبار تحقق آن در آینده، قطعی دانسته و آن را بهانه عدم شرکت در مراسم آنان نموده است. و بعضی گفته اند: آن حضرت گرفتار تب نوبه بود، و با نظر به ستارگان دریافت که نوبت تبش فرا رسیده و در شرف تب کردن قرار گرفته است و لذا گفت: "انی سقیم". علامه طباطبایی در تفسیر آیه فوق گفته است: دلیل محکمی بر این که آن حضرت هنگام این سخن بیمار نبوده وجود ندارد. این احتمال با توجه به اعتقادات مردم بابل به نجوم و پایبندی آنان در این باره، خالی از قوت نیست. بنابراین اصولا در این جا کار ابراهیم (ع) هیچ منافاتی با مسأله عصمت ندارد.

علاوه بر همه این ها باید گفت: برخی از مفاهیم مانند مفهوم "ظلم" تمام موضوع و علت تامه است برای حکم عقل به قبح ؛ یعنی اگر مفهوم "ظلم" بر کاری منطبق شد و ظلم شمرده شد آن کار تحت هر شرایطی قبیح است و ممکن نیست کاری ظلم باشد و قبیح نباشد. ولی برخی از عناوین مانند "کذب" علت تامه برای حکم عقل به قبح نیست بلکه مقتضی این حکم می‎باشد؛ یعنی ذاتا و با قطع نظر از عناوین دیگر قبیح است، ولی اگر مصلحت قوی تری بر آن منطبق شود، مانند دروغ برای ایجاد صلح و آشتی بین دو برادر یا دو طایفه، چنین دروغی به حکم عقل قبیح نیست بلکه لازم است. و کلام حضرت ابراهیم (ع) بر فرض خلاف واقع بودن، از این قبیل است.

2 - آنچه از آیات "افک" (آیات 11 تا 19 سوره نور) استفاده می‎شود، این است که در بازگشت از غزوه بنی المصطلق بعضی از همراهان پیامبر(ص)، یکی از همسران آن حضرت را به فحشا متهم کردند و منافقین و ناراضیان از پیامبر(ص) نیز آن را بین مردم شایع نمودند تا به ساحت پاک آن حضرت ضربه ای وارد نمایند. در رابطه با این که شخص مورد اتهام چه کسی بوده است، در بین روایات شیعه و سنی اختلاف است. مفاد روایات اهل سنت این است که آن شخص، عایشه بوده است و داستان آن در کتب تاریخی و تفاسیر از زبان خود عایشه به تفصیل نقل شده است.

ولی مفاد روایات شیعه از امامان (ع) این است که شخص مورد اتهام ماریه قبطیه

ناوبری کتاب