نیکو با مخالفان سیاسی به چشم میخورد که قبلا به برخی از آن ها اشاره کردم؛ از جمله آنچه از کتاب های: "غارات"، "انساب الاشراف" و "مصنف ابن ابی شیبه" نقل شد. عفو و گذشت و مدارای حضرت با مخالفین خود، که نه او و نه حکومت او را قبول داشتند و متشکل نیز بودند، به گونه ای بود که حتی کسی همچون عبدالله بن کواء که از سران خوارج بود - و خوارج رسما شعار براندازی میدادند - در مسجد و در حضور جمعیت در نماز حضرت با خواندن آیه قرآن - که مربوط به مشرکین است - اخلال مینمود و به ایشان توهین میکرد؛ ولی حضرت شعارها و اهانت های او را تحمل میکرد و تا زمانی که آنان دست به سلاح نبردند و خون بی گناهان را نریختند به جنگ با آنان نپرداخت.
هیچ گاه حاکمیت با خشونت و انتقام جویی و کشتار و سرکوب تقویت نمی گردد، بلکه روزبه روز فاصله بین ملت و حاکمیت بیشتر میشود. البته حدود مشخصه الهی در موارد خود پس از ثبوت از راه شرعی باید اجرا گردد، ولی سایر مجازات های شرعی و قانونی که از قبیل تعزیرات میباشند همیشه لازم الاجراء نیستند، بلکه در حد امکان باید با عفو و گذشت و یا تخفیف برخورد نمود، به خصوص نسبت به افراد بزرگ و خوش سابقه.
این همه آیات و روایات وارده در رابطه با عفو ناظر به همین امر است، برخی از آن ها را سابقا یادآور شدم، و در این جا نیز به چند نمونه دیگر اشاره میشود:
1 - (و لاتزال تطلع علی خائنة منهم الا قلیلا منهم فاعف عنهم واصفح ان الله یحب المحسنین) ؛سوره مائده (5)، آیه 13. "تو پیوسته به خیانتی از آنان مطلع میشوی، مگر اندکی از آنان، پس گذشت و صرف نظر کن از آنان، خدا محسنین را دوست دارد".
2 - و عن رسول الله (ص): "علیکم بالعفو فان العفو لایزید العبد الا عزا، فتعافوا یعزکم الله"؛الکافی، ج 2، ص 108، ح 5. "بر شما باد به عفو و گذشت؛ گذشت زیاد نمی کند برای بنده خدا جز عزت را،