صفحه ۳۹۷

خواهد بود و به هرکس به طور کامل جزای اعمالش را خواهد داد و بر آنان ستم نرود".

این عده مسأله دار نسبت به پیامبر را می‎توان به اصطلاح امروز از مخالفین سیاسی حضرت به حساب آورد؛ زیرا آنان به شیوه و سیاست و تصمیم گیری پیامبر اعتراض داشتند. ولی با این حال در آیه 159 همین سوره، خداوند به پیامبراکرم (ص) دستور می‎دهد از آنان گذشت کند و حتی با آنان در امور سیاسی اجتماعی مشورت نماید: (فبما رحمة من الله لنت لهم و لو کنت فظا غلیظ القلب لا نفضوا من حولک فاعف عنهم و استغفرلهم و شاورهم فی الامر فاذا عزمت فتوکل علی الله ان الله یحب المتوکلین ) ؛ "[ای پیامبر!] به لطف و رحمت خداوند با آنان نرم خو و مهربان بودی؛ و اگر تندخو و خشن بودی از اطراف تو پراکنده می‎شدند. پس از خطای آنان گذشت کن و برایشان استغفار کن و در امور با آنان مشورت کن و زمانی که تصمیم گرفتی بر خدا توکل کن که خدا توکل کنندگان را دوست دارد".

4 - در غزوه بنی المصطلق، دلو غلام عمر با دلو یکی از انصار هنگام برداشت آب به هم آمیخت و غلام عمر بر دست انصاری زد، آن فرد از این عمل غلام برآشفت و انصار را فراخواند؛ و در این جریان عبدالله بن ابی گفت: از ماست که بر ماست، نباید مکیان را به خود راه می‎دادیم، و اگر به مدینه بازگردیم: (لیخرجن الاعز منها الاذل ) .سوره منافقون (63)، آیه 8. کنایه از این که ما انصار بر مهاجرین برتری داشته و مهاجرین را که انسان های ذلیلی هستند از مدینه بیرون می‎کنیم، چرا که ما عزیز، و مهاجرین ذلیل و خوارند. این جمله صریحا شعار براندازی و اخراج مسلمانان از مدینه بود. ولی پیامبر اکرم (ص) به جای دستگیری و محاکمه و مجازات او به عنوان برانداز، کاروان را حرکت داد و حدود بیست و چهار ساعت آنان را راه برد تا پس از فرود آمدن همه به خواب روند و آن گفتگو را فراموش کنند. و هنگامی که کاروان به نزدیکی مدینه رسید، پسر عبدالله بن ابی نزد پیامبر آمد و عرض کرد: اگر بناست پدرم را بکشید، مرا

ناوبری کتاب